امواج خروشان تاریخ، گاهی اخبار سرنوشتسازی از رویدادهای آینده به همراه خود میآورند، اما اگر این پیشگوییها با منبع وحی پیوند بخورد، اعتبار و نقشی تعیین کننده خواهد داشت. در این میان، مهم آنست که ما انسانها این امواج را به خوبی دریافت کنیم و هنگامی که با ترازوی منطق آنها را سنجیدیم، از صمیم قلب آنها را بپذیریم و خویشتن را برای رویدادنشان آماده نماییم. موضوع رسالت پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهو آلهو سلم) نیز جزو آن دسته از رویدادهای سرنوشتسازی است که پیشگویی آن ازمدتها قبل توسط منبع وحی در صفحات تاریخ نگاشته شده بود.
قرآن مجید با صراحت کامل میگوید: اهل کتاب نام و خصوصیات او را در کتابهای خود میخوانند و میدانند که پیامبران آنان از ظهور و برانگیختن چنین رهبری گزارش دادهاند.(1)
از این رو دانشمندان یهود، راهبان مسیحی و کاهنان عرب پیش از بعثت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهو آلهو سلم)، از نبوت آن حضرت خبر میدادند و مدرک آنان نیز همان کتابهای دینی و عهدین بود.
به همین خاطر و بر پایه همین پیشگوییها، وقتی پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهو آلهو سلم ) در سال هفتم هجرت، نامههای دعوت به زمامداران جهان فرستادند؛ قیصر (فرمانروای روم)، واکنش جالبی به آن نشان داد که داستان آن را باهم مرور می کنیم:
وقتی نامه رسان رسول خدا (صلیاللهعلیهو آلهو سلم ) نامه را به قیصر (فرمانروای روم) تسلیم کرد، زمامدار خردمند روم احتمال داد که نویسنده نامه، همان محمد موعود انجیل و تورات باشد، لذا دستور داد تا از خصوصیات زندگی وی اطلاعات دقیقی به دست آورند و هرکس از نزدیکان و یا از کسانی که از اوضاع وی اطلاع دارند را شخصاً به حضور او بیاورند.
از قضا در همین زمان، ابوسفیان و دستهای از قریش برای تجارت به شام آمده بودند. ابوسفیان اگرچه به خاطر حفظ موقعیت خویش از سرسختترین دشمنان اسلام به شمار می آمد، اما پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهو آلهو سلم ) را از نزدیک میشاخت و از خصوصیات ایشان آگاه بود؛ لذا مأمور قیصر با او و همراهانش تماس گرفت و همه را به بیتالمقدس و دربار پادشاه برد.
قیصر دستور داد که ابوسفیان پیش روی او بایستد و به سؤالات او به دقت پاسخ دهد و همراهان او هم پشت سرش بایستند و مراقب سخنانش باشند تا اگر ابوسفیان به دروغ و یا خطا حرفی زد، سریعا به آن اشاره کنند. با این اوضاع، قیصر از ابوسفیان سؤالات زیر را مطرح کرد و ابوسفیان نیز پاسخ گفت:
قیصر: نسب محمد چگونه است؟
ابوسفیان: از خانوادهای شریف و بزرگ است.
قیصر: در نیاکان وی کسی هست که بر مردم سلطنت کرده باشد؟
ابوسفیان: نه
قیصر: آیا پیش از ادعای نبوت، از دروغ گفتن پرهیز داشت یا نه؟
ابوسفیان: محمد مرد راستگویی بود.
قیصر: چه طبقه ای از مردم از او طرفداری می کنند و به آیینش گرویدهاند؟
ابوسفیان: اشراف با او مخالفند و افراد عادی و متوسط، هوادار او هستند.
قیصر: آیا پیروان او رو به افزونی اند؟
ابوسفیان: آری.
قیصر: آیا او در نبرد با مخالفان پیروز است یا مغلوب؟
ابوسفیان: گاهی پیروز است و گاهی با شکست روبرو است.
در این هنگام قیصر به مترجم خود گفت: به آنها بگو اگر این حرفهای شما صحیح باشد، حتما او پیامبر آخر الزمان است. من در برابر او خضوع میکنم و برای او احترام قائلم.
در این میان یکی از نزدیکان قیصر خواست شیطنتی کند و گفت: محمد در نامه خویش، نام خود را بر نام تو مقدم داشته است. قیصر عصبانی شد و گفت: کسی که فرشته وحی بر او نازل میشود، شایسته است تا نام او بر نام من مقدم باشد.
سپس قیصر در پاسخ نامه پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهو آلهو سلم ) نوشت: نامه شما را خواندم و از دعوت شما آگاه شدم. من میدانستم که پیامبری خواهد آمد ولی گمان میکردم که این پیامبر، از شام خواهد برخاست... (2)
(برگرفته از کتاب "راز بزرگ رسالت" نوشتهی: آیت الله جعفر سبحانی)
پایگاه اسلامی شیعی رشد
..................................................
پاورقی ها:
1) آیات: 146 سوره بقره، 157 سوره اعراف و 6 سوره صف، اشاره به این موضوع دارند.
2) تاریخ طبری، جلد 2، صفحه 290