سفارش تبلیغ
صبا ویژن
علوم و مفاهیم قرآنی - آموزش دانشجویان




جان ها چون با یکدیگر سازگار باشند، الفت خواهند گرفت . [امام علی علیه السلام]
کل بازدیدها:130163 .:. بازدید امروز:28 .:. بازدید دیروز:12

درباره خودم
علوم و مفاهیم قرآنی - آموزش دانشجویان
آموزش دانشجویان
مطالب با دید آموزشی است و نکاتی درخصوص قرآن و ائمه اهل بیت(ع) در این وبلاگ درج می‏شود.
 

لینک به لوگوی وبلاگ
علوم و مفاهیم قرآنی - آموزش دانشجویان
 

لوگوی دوستان
 

لینک دوستان
 

جستجو در متن وبلاگ

جستجو:
 

آرشیو
 

نغمه‌ها
 

با ما بگویید...ا
 

راضی هستید؟
 

وضعیت وبلاگ در یاهو
 

دیکشنری آنلاین
 
   خدایا کمک کن که بر نفس خود غلبه کنیم.
  • چهارشنبه 86/8/16 ساعت 2:10 عصر

    استغفار در قرآن

    در این نوشتار استغفار به معنی طلب غفران و آمرزش، در قرآن و احادیث مورد بررسی قرار می‌گیرد. خداوند در سوره نساء آیه 110 می‌فرماید:

    « و من یعمل سوءا او یظلم نفسه ثم یستغفرالله یجد الله غفوراً رحیما ً» هرکه کار زشتی مرتکب شود یا بر خویش ظلمی روا دارد و سپس بخشش از خداوند کند، خدا را آمرزنده و مهربان خواهد یافت.

     

    استغفار، مخصوص انسانها و جنیان

    انسان و جن به دلیل داشتن اختیار مورد مواخذه قرار می‌گیرند (در حالی که سایر مخلوقات چنین نیستند) و هم بدین دلیل اجازه استغفار به آنان داده شده است. تمام مخلوقات طبق مفاد آیات و روایات، خدا را تسبیح می‌گویند و عبادت می کنند و حتی نماز می گذارند، هر چند که ما انسانها از درک تسبیح آنها ناتوانیم.

    « والنجم والشجر یسجدان » ستاره و درخت بر او سجده می کنند.

    « کل قد علم صلوته و تسبیحه » هر موجودی می‌داند نماز و تسبیحش را.

    « یسبح الرعد بحمده » رعد و برق ، تسبیح پروردگارش را می گوید.

    « ان من شی ءٍ الا یسبح بحمده و لکن لا تفقهون تسبیحهم » هیچ موجودی نیست، مگر آنکه تسبیح او را می‌گوید، ولیکن شما تسبیح آنان را درک نمی کنید.

    « یسبح له ما فی السموات و ما فی الارض» هر آنچه در آسمانها و در زمین است، تسبیح خدا را می گوید.

    سحر گنجشگکان در جیک جیکند

                                                       به تسبیح خدای لا شریکند

    عارف مرغانست لک لک ، لک لکش دانی که چیست؟

    ملک لک و الامر لک و الحمد لک یا مستعان

    لذا حضرت علی(ع) می‌فرماید: استغفار درجه علیین است.

    البته قرآن در مورد ملائک می فرماید:

    « ویستغفرون لمن فی الارض » و فرشتگان برای اهل زمین استغفار می کنند.

     

    اولیاء خدا به چه دلیل استغفار می کنند؟

     

    در پاسخ باید گفت: استغفار تنها به منظور بخشش گناهان صورت نمی‌گیرد، بلکه کارکرد و تاثیرات دیگری نیز دارد که ذیلاً اشاره می شود:                                                                                                                                          

    الف) استغفار مایه آرامش دلهاست.

    پیامبر(ص) می فرماید: « انه لیغان علی قبلی و انی لا یستغفر الله سبعین مره» هرگاه قلبم می گیرد و دلتنگ می‌شوم 70 بار خدا را استغفار می کنم.

    ب) استغفار سبب افزایش رزق و روزی انسانهاست، چه روزی مادی و چه روزی معنوی.

    سوره هود آیه 3 « وان استغفروا ربکم ثم توبوا الیه یمتعکم متاعاً حسناً ال اجل مسمی و یوت کل ذی فضل فضله و ان تولوا فانی اخاف علیکم عذاب یوم کبیر»

    و از پروردگارتان طلب بخشش کنید و به سوی او باز گردید تا در دوران زندگی از متاعهای نیکو بهره‌مندتان سازد و هر صاحب فضل را ببخشد آنچه را که شایسته است و اگر چنین نکنید من از عذاب قیامت بر شما بیمناکم. 

                                        


      دل ما را با نظری شاد کنید ( )

       قرآن کتاب نور
  • دوشنبه 86/4/25 ساعت 9:49 صبح

    قرآن، کتاب نور

    خدای سبحان که نازل کننده قرآن است، از هر موجود دیگری آن را بهتر می‌شناسد و در تعریف قرآن، شایسته‌تر از هر صاحب نظر دیگری است. خداوند قرآن را به عنوان «نور» به جهانیان معرفی می‌کند:

     

    «یا أَیُّهَا اَلنَّاسُ قَدْجَاءَ کُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ أَنْزَلْنَا إِلَیْکُمْ نَوراً مَبِیناً»

    ای مردم! برای هدایت شما از جانب خدا برهانی محکم آمد و نوری تابان (قرآن) به سوی شما فرستادیم.

     

     

    «فَأَمِنُوا بِاللهِ وَ رَسِولِهِ وَ النُّرِ الَّذِی أَنّزَلْنَا»

    پس به خدا ایمان آوردید و به رسول او و نوری (قرآن) که فرو فرستادیم.

     

     


      دل ما را با نظری شاد کنید ( )

       وحدت موضوعی در قرآن
  • دوشنبه 86/4/4 ساعت 7:24 صبح

    وحدت موضوعی در قرآن:

    منظور از وحدت موضوعی این است که مجموعة آیات و سوره‌های قرآن، به هم پیوسته است و همة آیات ناظر به یکدیگر می‌باشند و روح واحدی بر تمامی آنها حاکم است. اگر به تناسب معنوی آیات با یکدیگر، در هر سوره دقّت و تأمّل کنیم این وحدت موضوعی ثابت و روشن می‌گردد و بر اختلاف و پراکندگی موضوع آیات و سوره‌های قرآن که شامل احکام، اخلاق، عقاید، تاریخ، قصص و امثال و حِکَم می‌باشد، دارای وحدت و انسجام می‌باشند. با توجّه به اینکه قرآن کریم در طول 23 سال و در ضمن حوادث مقتضات گوناگون نازل گردیده، طبیعت امر اینگونه اقتضا می‌کند که فاقد وحدت موضوعی و یکپارچگی باشد،در حالی که روح واحد و انسجام کامل در آن مشاهده می‌شود و از این لحاظ، اعجاز محسوب می‌گردد.


      دل ما را با نظری شاد کنید ( )

       طالب آن است که عطشناک است
  • شنبه 86/3/26 ساعت 12:51 عصر

    طالب آن است که عطشناک است

    ولی یاللاسف که ما گرفتار اوهام و خیالات و افکار خود شده و خود را فراموش کرده‌ایم! مثل عطش که یک واقعیّت عینی در خارج است، منتها مردم در مورد فهمیدن معنای عطش متفاوتند. عطش چیست؟ ممکن است مردمی باشند که عربی هم بلد نیستند؛ فقط لفظ عطش که یک لفظ عربی است را خوب بلدند و با فصاحت آن را تلفّظ می‌کنند، ولی از معنای آن بی خبرند. بعضی هستند که هم لفظ آن را خوب می‌گویند و هم معنای آن را خوب می‌دانند و می‌گویند: عطش، حالت آب طلبی، آن حالتی که در انسان پیدا می‌شود و طالب آب می‌شود که تا آب به او نرسد آن حالت در او فرو نمی‌نشیند. این معنای عطش است که خوب می‌داند ولی از واقعیّت عینی آن بی‌خبر است.

    همین آدمی که لفظ عطش را خوب می‌گوید و خوب هم معنا می‌کند، لیکن از واقعیّت آن بی‌خبر است؛ زیرا تشنه نیست و سیراب است و لذا از واقعیّت آن ناآگاه است. به دریای آب هم که برسد، به آن اعتنا نمی‌کند. اگر گواراترین آبها را هم به حلقش بریزید، احساس لذّت نمی‌کند، چون تشنه نیست. در صورتی که آدم تشنه از آب لذّت می‌برد، امّا یکی پیدا می‌شود که در میان بیابان خشک و سوزان، فرسنگها راه پیموده و خسته شده، وامانده و گرمازده شده از سوز عطش زبانش در دهان خشکیده که حتّی قادر به حرف زدن نیست و نمی‌تواند کلمه عطش را بر زبان جاری کند؛ زیرا از سوز عطش فکرش راکد شده و اصلاً معنای عطش را هم بلد نیست؛ امّا سراپای وجودش عطش است. از موی سر گرفته تا ناخن پا به زبان حال داد می‌زند «العطش». به زبان چیزی نمی‌گوید، در فکر هم خطوری ندارد، ولی از اوّل تا آخر وجودش داد «العطش» می‌زند، او کلمه آب را بلد نیست بگوید، معنای آب را هم نمی تواند تصوّر کند، امّا سراپا طالب آب است و حقیقت عطش را در خود می‌یابد. لذا اگر شما یک قدح آب سرد و زلال پیش این آدم ببرید، صدای آب، تار و پود وجودش را می‌لرزاند؛ جرعه‌ای از این آب به حلقش بریزید، جان پیدا می‌کند، لذّتی احساس می‌کند که شما از تصوّر ان نیز عاجزید.

     

     تفاوت خداخواهان صادق با خداجویان ناطق

    در مورد خدا هم مطلب همین است. درباره‌ خدا یک عده از ما لفّاظ هستیم و عبارت پرداز. لفظ را خوب می‌گوییم. ممکن است یک ساعت بشینیم و مرتّب و منظّم درباره‌ صفات جلال و جمال خدا و نبوت و امامت و معاد و ... بحث کنیم. بسیار روان و فصیح، ولی چه بسا همین حرفهایی که می‌زنیم، از کتابی آنها را حفظ کرده‌ایم و خودمان نیز معنای آن را نمی‌فهمیم.

    دسته‌ دیگر خوب بلدند حرف بزنند، فصاحت و بلاغت دارند، درس هم خوانده‌اند، معانی را خوب می‌فهمند، حکمت‌دان و فلسفه‌دانند. من آنم که فلسفه‌ی اشراق وحکمت مشّاء میدانم، برهان صدّ یقین را خوب به کرسی می‌نشانم. ابطال دور و تسلسل می‌کنم. امّا اینها چیست؟ یک مشت اصطلاحات فنّی است. صنعتی است که در انسان پیدا می‌شود و ممکن است در نظر مردم ساده، بسیار بزرگ و با عظمت جلوه کند، امّا در نظر ارباب بصیرت صدهزار خروارش هم به یک غاز نمی‌ارزد!! این مُقرِب نیست و تقّرب الی‌الله نمی‌آورد. چه بسا همین افراد در اعتقادات دینی‌شان خلل و در اعمال دینی‌شان کسری دارند. امّا از آن طرف کسی پیدا می‌شود که این اصطلاحات فنّی را نمی‌داند و قادر نیست خیلی خوب صحبت کند، امّا در واقع، حقیقت توحید را دارد. واقعیّت معرف الله را دارد. این آدم مثل همان کسی است که تشنه است. چنین شخصی اگر نام خدا را بشنود:

    إِذَا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ

    ... وقتی اسم خدا پیش اینها برده می‌شود دلشان فرومی‌ریزد ... و رنگ از رخسارشان می‌پرد.‌ نه مگر علی(ع) وقتی به نماز می‌ایستاد بدنش می‌لرزید.

     

    إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ {انفال/2}

    «مؤمنان تنها کسانی هستند که وقتی نام خدا برده می‌شود دلهاشان ترسان می‌گردد و هنگامی که آیات خدا بر آنها خوانده می‌شود ایمانشان افزون می‌گردد».

     

    وقتی آیات خدا بر آنان خوانده شود، لحظه به لحظه بر روشنایی قلبشان افزوده می‌شود. پرده‌هایی از جلال و جمال خدا از جلوی چشمانشان کنار می‌رود و غرق در جمال حضرت معبود می‌شوند و طوری می‌شوند که از خواب و خور می‌افتند و از کوچه و خیابان و مردم می‌گریزند و ما روشنفکران به آنها می‌خندیم و آنها را دیوانه می‌دانیم.

    إِنَّ الَّذِینَ أَجْرَمُوا کَانُواْ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا یَضْحَکُونَ {29} وَإِذَا مَرُّواْ بِهِمْ یَتَغَامَزُونَ {30} وَإِذَا انقَلَبُواْ إِلَى أَهْلِهِمُ انقَلَبُواْ فَکِهِینَ {31}  وَإِذَا رَأَوْهُمْ قَالُوا إِنَّ هَؤُلَاء لَضَالُّونَ {32} سوره مبارکه ـ مطففین ـ

    «تبهکاران به اهل ایمان می‌خندند و هنگامی که از کنار مؤمنان عبور می‌کنند چشمک می‌زنند و هر گاه به سوی همفکران خود برمی‌گردند مؤمنان را به ریشخند می‌گیرند و وقتی آن‌ها را می‌بینند؛ می‌گویند: اینها راه گم کرده و به بیراهه افتاده‌اند ...».

    صفیر هدایت ـ سلسله مباحث تفسیری سیدمحمدضیاء آبادی

     


      دل ما را با نظری شاد کنید ( )

       قرآن
  • دوشنبه 86/2/31 ساعت 11:56 صبح

    انگیزه قرآن .

    مـوضـوع سـخن قرآن, انسان شناختى و رهنمود آن در ابعاد گوناگون مى باشد. تامین این هدف مـهم با استمداد از آموزه هاى قدسى مقدور است. ویژگى وجود انسان به گونه اى است که تنها با بـهره ورى از کوثر معارف غیبى به مقصد مى رسد؛ از همین رو باشروع زندگى انسان معارف وحى ارزانى وى شده است. عامل تبلور ارزشهاى انسانى در جامعه, وحى است. اگر وحى نبود، زندگى اجتماعى انسان شکل و تـداوم نمى یافت خوى حیوانى و خواهشهاى نفسانى زندگى اجتماعى را فرو مى پاشید به همین جـهـت عـامل تشکل زندگى اجتماعى و تمدن بشر وحى است و انگیزه وحى شکوفایى ارزشهاى انسانى مى باشد.

     

    ویژگیهاى قرآن .

    وحـى بـه ویـژه قـرآن براى تامین این مهم, از ویژگیهاى پایه اى، بهره ور است که بدون آنها این هـدف تـامین نمى شود:

     قرآن حق مدار و بى پیرایه از هرگونه باطل گرایى مى باشد(بالحق انزلناه وبالحق نزل لا یاتیه الباطل ).

    قرآن در تمام عرصه هاى اعتقادى, رهنمود مطمئن و در تمام عرصه هاى عملى راه کار عملى است : . (ان هذا القرآن یهدى للتى هى اقوم ).

    قرآن در تمام زمینه ها داور حق مدار است که آخرین حرف را مى زند:. (انه لقول فصل ).

    قرآن زیباترین و شیرین ترین سخن در عرصه سخن است : (واللّه نزل احسن الحدیث ).

    قرآن سخنى روان و همخوان با خواسته هاى فطرى انسان است : (ولقد یسرنا القرآن للذکر).

    قرآن رهنمود پایان ناپذیرى است که نه پیام آن پایان مى پذیرد و نه سخن او کهنه مى شود: (بحرا لا یدرک قعره یجرى مجرى الشمس والقمر).

    سخن قرآن همواره سخن روز است قرآن سخن زیبایى است که نه زیباییهاى ظاهر آن پایان دارد و نه به پایان معارف عمیق آن مى توان رسید: (ظاهره انیق وباطنه عمیق ).

    اینها برخى از ویژگیهاى قرآن است.

     


      دل ما را با نظری شاد کنید ( )

       کتابخوانی
  • سه شنبه 86/2/18 ساعت 10:54 صبح

    تلاوت، تدبر و عمل به قرآن

    تلاوت قرآن از افضل عبادات است و کمتر عبادتی به پایه آن می‏رسد، چراکه این تلاوت الهام‌بخش اندیشه در قرآن، و اندیشه و تفکر، سرچشمه اعمال صالح است.

    قرآن خطاب به پیامبر اسلام (ص) می‏فرماید:

    «قم اللیل الا قلیلا. نصفه او انقص منه قلیلا. او زد علیه و رتل القرآن ترتیلا، ... » شب را جز کمی بپا خیز، نیمی از شب را (بیدار باش) یا کمی از آن کم کن، یا بر آن بیفزا و قرآن را با دقت و تامل بخوان! (1)

    و خطاب به همه مسلمانان می‏گوید: «فاقرؤا ما تیسر من القرآن» آنچه برای شما میسر است، قرآن بخوانید! (2)

    ولی همانگونه که گفته شد تلاوت قرآن باید وسیله‏ای برای تفکر و تدبر در معنی و محتوای آن باشد و تفکر و اندیشه نیز باید مقدمه عمل به قرآن گردد:

    «افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها» آیا آنها در قرآن تدبر نمی‏کنند یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است‏ . (3)

    «و لقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مدکر» ما قرآن را برای تذکر آسان ساختیم؛ آیا کسی هست که متذکر شود؟ (و عمل کند!) (4)

    «هذا کتاب انزلناه مبارک فاتبعوه» این کتابی است پربرکت که (بر تو) نازل کردیم، پس از آن پیروی کنید! (5)

    بنابراین آنها که به تلاوت و حفظ قرآن قناعت می‏کنند و از «تدبر» و «عمل‏» به قرآن خبری ندارند، گرچه یکی از سه رکن را انجام داده، ولی دو رکن مهمتر را از دست داده‏اند و گرفتار خسارت عظیمی شده‏اند.

                

    پی‏نوشتها: 

    1- سوره مزمل، آیات 2-4.

    2- سوره مزمل، آیه 20.

    3- سوره محمد، آیه 24.

    4- سوره قمر، آیه 17.

    5- سوره انعام، آیه 155.

    کتاب: اعتقاد ما صفحه 49

    نویسنده: آیة الله مکارم شیرازی

     


      دل ما را با نظری شاد کنید ( )

       آموزش قرآن توسط پیامبر اکرم (ص)
  • سه شنبه 86/1/28 ساعت 8:6 صبح

    روش آموزشی پیامبر اکرم (ص)

    تقسیم تعلیم به لحاظ تقسیم علم است وچون علم، بر سه قسم است، قهرا تعلیم نیز بر سه قسم می‏باشد و قرآن همه این انواع سه‏گانه را دارد، اما با تفاوتی که ویژه قرآن است.

    قسم اول: علم حسی است، که از آن به عنوان علوم تجربی یاد می‏شود. شعب گوناگون علوم تجربی را علم حسی می‏گویند، خواه با حس مسلح فرا گرفته شود ویا با حس غیرمسلح مانند طبیعیات وطب که اینچنین است.

    قسم دوم: علم عقلی است وآن یک سلسله معارفی است که به حس ادراک نمی‏شود ـ نه حس مسلح ونه غیرمسلح‌ـ اما پشتوانه آن، حس است، لذا بعد از علم حسی نوبت ‏به علم عقلی می‏رسد.

    قسم سوم: علم قلبی وشهودی است،که بالاتر از علم حسی وعلم عقلی است.

    این علوم سه‏گانه راهیان و عالمان خاصی دارد وهر گروهی در هر رشته‏ای که کار می‏کند، سرگذشت ‏خود را برای دیگران شرح می‏دهد و راهی را که رفته به آیندگان ارائه می‏دهد و اصولاً سند شناسایی معلمان همان سوابق تحصیلی آنها است.

    کسی که عهده‏دار تبیین علم حسی وتجربی است، به استناد تجارب گذشته خود سخن می‏گوید و راهنماییهای او هم بر اساس همان راههایی است که رفته  وکسی هم که عهده‏دار تبیین حکمت و فلسفه است، راههای عقلی را که طی کرده است ‏به راهیان این راه ارائه می‏دهد وسند سخن او همان براهین عقلی است که فراگرفته است واگر کسی در علم شهودی و حضوری صاحب بصر شد، همان کاری را می‏کند که صاحب نظر می‏نمود.

    صاحب‌نظران انظار خود و دیگران، مدد می‏گیرند و عارفان شاهد که صاحب بصر هستند، در مقام تعلیم از بصیرتهای خود و دیگران، استمداد می‏جویند و همان راه را به راهیان کوی شهود و حضور ارائه می‏دهند. منتها اگر یک شاهد عارفی در کرسی تدریس نشست، غالبا از راه «نظر» مدد می‏گیرد، یعنی، مسائل برهانی را به عنوان «عرفان نظری‏» زمینه قرار می‏دهد، تا کم کم عده‏ای از«نظر» به «بصر» برسند، چون آنچه قابل نقل وانتقال است همان «معانی و مفاهیم‏» است، زیرا شهودهای عینی تحقق خارجی متن ذات صاحب بصر است و قابل انتقال نیست، البته گاهی ممکن است اولیای خدا بتوانند فیضی را نصیب دیگران بکنند، اما آن بسیار اندک است. حکمت و فلسفه برای عرفان همان نقشی را دارد که منطق برای فلسفه دارد، یعنی، میزان کار است.

    اینها علوم بشری هستند و معلمان بشر در این سه کرسی، آنها را تدریس می‏کنند و سرمایه تدریس و تعلیم این سه علم، همان است که بیان شد.

     

    شیوه آموزشی پیامبر

    ذات اقدس آله، رسول اکرم(ص) آلاف التحیة والثناء را به عنوان معلم یاد کرده و می‏فرماید:

    « ویعلمهم الکتاب والحکمة» (1)   و کتاب و حکمت را به آنان می‏آموزد.

    آیا منظور از آیه این است که رسول خدا(ص)، معارف قرآنی را در حد یک طبیب به دیگران یاد می‏دهد، که از سرمایه‏های تجربی خود مدد گرفته باشد و یا به این معنا است که معارف قرآنی را در حد یک حکیم، به دیگران می‏آموزد که از سرمایه‏های فکری و برهان مدد گرفته باشد؟ و یا اینکه معارف الهی را در حد یک عارف شاهد، یاد می‏دهد که نتایج مشهودات خود را به دیگران منتقل کند؟

    ذات اقدس آله که خود اولین معلم و معلم بالذات است، درباره چگونگی تعلیم می‏فرماید:

    « علم الانسان ما لم یعلم» (2)   آموخت‏به انسان آنچه را نمی‏دانست.

    این تعلیم، از نوع هیچیک از سه سنخ علوم نیست که چیزی را با حس، یا عقل، یا قلب فرا گرفته باشد و بعد به دیگران یاد داده باشد، بلکه او علم محض است وتعلیم او از علم محض ربوبی نشأت می‏گیرد واین فوق بحث ماست. وجود مبارک آن نگاری که به مکتب نرفت، او از راه علم حسی یا عقلی هم یقینا مدد نگرفت، یعنی، نه باتجربه عالم شد و نه با مدرسه و مکتب از براهین مدد گرفت.

    اما درباره علم وتعلیم نوع سوم، باید گفت: ‏سراسر سیره و سنت و سریرت وجود مبارک نبی‌اکرم(ص) آلاف‌التحیة والثناء حضور وشهود است، او نگاری است که جز به مکتب «الله‏» سر نزده است وآموزش این هم از دل شروع می‏شود نه از حس. علمی نیست‏بتوان گفت:

    «من فقد حسا فقد فقد علما.» علمی است که می‏گوید، حواس را ببند، تا بفهمی! بر خلاف علوم مدرسه که می‏گویند، حواس را به کار ببر، تا بدانی. لذا قسمت مهمی از نبوت آن حضرت در آغاز امر از رؤیا شروع شد، یعنی، از جایی که چشم وگوش و سایر مجاری ادراک حسی بسته است. آغاز نبوت آن آنجا بود که حضرت خوابهای خوبی می‏دید و هر خوابی که می‏دی،د مثل سپیده صبح روشن می‏شد. بنابراین، علم پیامبر، علم شهودی و قلبی است که در مقام تعلیم نیز، همان را از سه راه به دیگران می‏آموزد هم از راه «تجربه‏» به عنوان «جدال احسن‏» نه به عنوان «سند تعلیم‏» به طوری که خود از راه تجربه حسی آموخته باشد. هم به عنوان «برهان‏» به طوری که خود از مدرسه فراگرفته باشد وهم به عنوان «ارائه‏» در منظر قلب شاگردان شاهد وعارف قرار داد.

    واما، آن راهی که مخصوص نبی اکرم(ص) است، راهی نیست که انسان با تهذیب نفس وتزکیه به آن برسد، چه رسد با برهانهای عقلی یا با علوم حسی.

    «الله اعلم حیث‏یجعل رسالته‏» (3)

    خدا داناتر است که رسالت را در چه جایگاهی قرار دهد.

    او یک هبه خاصه است که با کسب، تهذیب، تزکیه و مانند آن فراهم نخواهد شد، یک ربط خاصی است ‏بین انسان کامل و ذات اقدس آله که آن هم فوق بحث ما است، یعنی یک انسان متعارف در آن زمینه سخنی ندارد، چراکه هیچ سهمی ندارد.

    پس تعلیم قرآن کریم از سه راه است، چون با ما به زبان ما، سخن می‏گوید، اینکه می‏فرماید:

    ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه (4)

    پیامبری را نفرستادیم مگر به زبان خویشانش.

    وبا توجه به اینکه رسالت وجود مبارک نبی اکرم(ص) جهان شمول است و تمام جوامع بشری قوم او هستند، باید او به زبان همه حرف بزند، هم به زبان صاحبان علوم حسی واز تجارب، سخن گوید، وهم به زبان صاحبان علوم عقلی صرف و از برهان حکایت کند، وهم به زبان شاهدان عارف و از وجدان سخن گوید.

    پی‏نوشتها:

    1- آل عمران، 164.

    2- علق، 5.

    3- انعام، 124.

    4- ابراهیم، 4

    زن در آینه جلال و جمال، ص 64

    نویسنده: آیة الله جوادی آملی

     


      دل ما را با نظری شاد کنید ( )

       کتاب الله
  • شنبه 86/1/25 ساعت 8:4 صبح

    قرآن مجید کتابی است جهانی

    قرآن مجید در مطالب خود اختصاص به امتی از امم مانند امت عرب یا طایفه‏ای از طوایف مانند مسلمانان ندارد، بلکه با طوایف خارج از اسلام سخن می‌گوید چنانکه با مسلمانان می‌گوید. به دلیل خطابات (1) بسیاری که به عنوان کفار و مشرکین و اهل کتاب و یهود و بنی اسرائیل و نصاری دارد و با هر طایفه‏ای از این طوایف باحتجاج پرداخته آنان را بسوی معارف حقه خود دعوت می‌کند:

    «قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم ان لا تعبد الا الله و لا نشرک به شیئا و لا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله‏» (3)

    بگو ای اهل کتاب بیایید بسوی کلمه‏ای که در میان ما و شما بطور مساوی پذیرفته شود و آن اینست که جز خدای متعال کسی را نپرستیم و انبازی برای وی قرار ندهیم و برخی از ما برخی دیگر از خدایان خود اتخاذ نکنند.

    آری در بدو طلوع اسلام که دعوت از جزیرة العرب به بیرون تجاوز نکرده بود، طبعا خطابات قرآنی به امت عرب القا می‌شد، ولی از سال شش هجرت که دعوت به بیرون شبه جزیره راه یافت هیچ موجبی برای توهم اختصاص نبود.

    گذشته از این آیات، آیات دیگری دلالت‏ بر عموم دعوت می‌کند؛ مانند آیه کریمه:

    «و اوحی الی هذا القرآن لانذرکم به و من بلغ‏» (4)

    وحی شده است ‏بر من این قرآن؛ برای اینکه شما را انذار کرده، بترسانم و هر که را که این قرآن ـ یا انذار ـ به وی برسد.  

    و آیه کریمه: «و ما هو الا ذکر للعالمین‏» (5) و آیه: «ان هو الا ذکر للعالمین‏» (6) نیست قرآن مگر یادآوری برای همه جهانیان.

    بحسب تاریخ نیز، اسلام عده‏ای از ارباب مذاهب مختلفه مانند بت‏پرستان و یهود و نصاری و همچنین از امتهای گوناگونی مانند سلمان فارسی و صهیب رومی و بلال حبشی به ثبوت رسیده است.

    پی‏نوشتها:

    1- این خطابات و احتجاجات در آیات بسیاری است و نیازی بنقل آنها نیست.

    2- سوره توبه آیه 11

    3- سوره آل عمران آیه 64

    4- سوره انعام آیه 19

    5- سوره قلم آیه 52

    6- سوره ص آیه 87

    7- سوره مدثر آیه 36

    کتاب: قرآن در اسلام صفحه 20

    نویسنده: استاد علامه طباطبایی (رض)


      دل ما را با نظری شاد کنید ( )

       نکات قرآنی
  • سه شنبه 86/1/21 ساعت 10:8 صبح

    نکات قرآنی درخصوص آموزش قرآن:

     

     آموزش قرآن، باید محور امور باشد. در سوره قمر، بارها آسان بودن قرآن مطرح شده است: «لقد یسّرنا القرآن للذّکر» در سوره "الرحمن" خدا، اولین معلّم آن معرّفى مى‏شود. «علم القرآن»

    تعلیم قرآن توسّط خداوند «علّم القرآن»، یعنى:
    ـ تعلیم حقّ؛ « نزل علیک الکتاب بالحق » آل‌عمران/3
    ـ تعلیم داورى؛ « انزلنا الیک الکتاب بالحق لتحکم بین الناس » نساء/105
    ـ تعلیم آنچه فراگیرى آن از راه‏هاى عادّى ممکن نیست؛ « و علّمک مالم تکن تعلم » نساء/113
    ـ تعلیم برهان؛ « قد جاءکم برهان » نساء/174
    ـ تعلیم عمل صالح؛ « و الّذین یمسکون بالکتاب... انا لا نضیع اجر المصلحین » اعراف/170
    ـ تعلیم موعظه، شفا، هدایت و رحمت؛ « قد جاءکم موعظة من ربّکم و شفاء لما فى الصدور و هدىً و رحمة للمؤمنین » یوسف/57
    ـ تعلیم غیب؛ « ذلک من انباء الغیب» یوسف/102
    ـ تعلیم بهترین داستانها؛ « نحن نقصّ علیک احسن القصص» یوسف/3
    ـ تعلیم شناخت حقایق؛ « تبیاناً لکلّ شى‏ء » نحل/89
    ـ تعلیم برترینها؛ « و لایأتونک بمثل الاّ جئناک بالحقّ واحسن تفسیراً » فرقان/33
    ـ تعلیم میزان شناخت حق از باطل؛ « انزل الکتاب بالحق و المیزان » شوری/17
    ـ تعلیم سالم‏ترین سخن؛ «لایأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه» فصلت/42
    ـ تعلیم موعظه؛ « فذکّر بالقرآن مَن یخاف وعید » ق/45
    ـ تعلیم رشد؛ « یهدى الى الرّشد » جن/2
    ـ تعلیم کتابى که بقاى آن بیمه شده است؛ « انّا نحن نزّلنا الذکر و انا له لحافظون »

     

    آنجا که بحثِ آموزش قرآن است، آموزش بر آفرینش انسان مقدّم شده است. «علّم القرآن خلق الانسان»، امّا آنجا که آموزش علوم دیگر مطرح است، آفرینش انسان مقدّم شده است. «خلق الانسان من علق.... الّذى علّم بالقلم» علق/2-4

    برگرفته از سایت qaraati.net


     


      دل ما را با نظری شاد کنید ( )

       پیش درآمد
  • سه شنبه 85/10/26 ساعت 9:33 صبح

    پیش درآمد

    از مهمترین سفارشهای ائمه شیعه به پیروان خود، فراگیری و انس با قرآن کریم است. اگر گزینه بهتری برای سعادت و خوشبختی شیعیان یافت می‌شد، حتماً ما را به آن سفارش می‌کردند. اینکه در روایات می‏خوانیم امام حسین(ع) دهان معلم قرآن را به خاطر تعلیم سوره حمد به فرزندش پر از دُرّ و گوهر می‏کند و یا می‌شنویم تلاوت زیبای امام سجاد(ع) به گونه‌‏ای بوده‏ است که سقّاها آنقدر به آن جذب می‏شدند که تمام آب مشکشان چکه چکه خالی می‏شد و آنها متوجه نمی‏شدند و نیز اینکه امام‌رضا(ع) می‏فرماید: من هر روز 10 جزء از قرآن کریم تلاوت می‏کنم، همه و همه حکایت از اهمیت تلاوت قرآن کریم دارد.

    تأثیر قرآن کریم در قرون طلائی مسلمین بسیار بارز و آشکار است، دانشمندان، ادبا، هنرمندان و عامه مردم تسلط بسیار خوبی روی قرآن داشته‌‏اند، به طور مثال، ابن سینا  در 10 سالگی قرآن را حفظ کرده‏ است، حافظ با 14 روایت قرآن را حفظ بوده، سیدبن طاووس از علمای بزرگ شیعه حافظ قرآن بود و ..‏. و این گونه بود که مسلمانان بر صدر تمدن جهانی قرار گرفتند.

    امیدواریم با فراگیری، انس و عمل به قرآن کریم بار دیگر شاهد شکوفائی تمدن اسلامی باشیم.

    بی‌شک بهترین و کارآمدترین راه ممکن جهت ایجاد، حفظ و تقویت تمدن اسلامی ، ترویج، گسترش و تعمیق معارف قرآن و عترت در میان دانشجویان است که آموزش یکی از راه‌های تأمین‌کننده آن است. این وبلاگ برای همین منظور نکات آموزشی جهت بهتر آموختن علوم قرآنی را در اختیار شما دوستان گرامی قرار می‌دهد.


      دل ما را با نظری شاد کنید ( )

    <      1   2      

  •    لیست کل یادداشتهای این وبلاگ
     
    جلوگیری از تفرقه
    یا ارحم الراحمین
    معلم قرآن
    یا حسین(ع)
    «ادامه مطلب» یا حسین (ع)
    قرآن برای همه
    جملات کوتاه از آدمهای بزرگ
    سخنی با خدا
    یا حسین شهید درود خدا بر تو و خاندان پاکت
    بسم الله
    تابلو
    دیدگاه امام خمینی(ره) درخصوص قرآن
    [عناوین آرشیوشده]