سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مناسبتهای ملی و مذهبی - آموزش دانشجویان




خداوند به موسی علیه السلام وحی کرد که دو کفش و عصای آهنین برگیر و آنگاه درزمین سیاحت کن و آثار و عبرتها را بجوی؛ تا آنکه کفشها پاره و عصا شکسته شود . [ابن دینار]
کل بازدیدها:127811 .:. بازدید امروز:15 .:. بازدید دیروز:9

درباره خودم
مناسبتهای ملی و مذهبی - آموزش دانشجویان
آموزش دانشجویان
مطالب با دید آموزشی است و نکاتی درخصوص قرآن و ائمه اهل بیت(ع) در این وبلاگ درج می‏شود.
 

لینک به لوگوی وبلاگ
مناسبتهای ملی و مذهبی - آموزش دانشجویان
 

لوگوی دوستان
 

لینک دوستان
 

جستجو در متن وبلاگ

جستجو:
 

آرشیو
 

نغمه‌ها
 

با ما بگویید...ا
 

راضی هستید؟
 

وضعیت وبلاگ در یاهو
 

دیکشنری آنلاین
 
   رمضان و قرآن
  • شنبه 86/7/14 ساعت 9:20 صبح

    بهار پرطراوت قرآن

    در قر آن کریم از ماههای سال قمری، جز ماه رمضان، نام هیچ ماه دیگری نیامده است و این یکی از فضایل و امتیازات این ماه است.

    اجزای زمان و مکان، از نظر معنوی هیچ تفاوتی در ذات با یکدیگر ندارد، اما گاه به واسطه اموری،‌ چون یک مکان نظیر کعبه یا مساجد معین، یا یک زمان همچون ماه رمضان و بویژه لیله القدر، ارزش ، اعتبار و اهمیت پیدا می‌کند و مبارک می‌گردد. درمیان ماهها ، ماه رمضان،‌ شهر الله و ماه خداست، زمانی است که برای عبادت تعیین شده، مردم همه در آن عبادت می کنند و زمینه رشد و تکامل معنوی و تربیت استعداها و سیر و سلوک و تخلق به اخلاق عالی دراین ماه بیشتر فراهم است. درهای آسمانها به روی انسانها باز است. در این ماه، زمینه برقراری ارتباط بین زمین و آسمان فراهم می شود. در کلمات معصومین(ع)بارها ماه رمضان، ‌شهر الله نامیده شده است.

    مطابق نقل امام صادق(ع)، پیامبر گرامی اسلام فرمودند: ماه رمضان ماه خداست، ماهی است که در آن حسنات و کارهای خوب را چند برابر ثواب دهند.


      دل ما را با نظری شاد کنید ( )

       مار را هم دعا کنید
  • یکشنبه 86/7/8 ساعت 8:43 صبح

    «ما این قرآن عظیم‌الشان را در شب قدر نازل کردیم و چه تو را به عظمت این شب ‌قدر آگاه تواند کرد، شب قدر، به مقام و مرتبه، از هزار ماه بهتر و بالاتر است. در این شب فرشتگان و روح (جبرئیل) به اذن خدا نازل مى‌گردند. این شب، هنگامه‌ی رحمت و سلامت و تهنیت است تا صبحگاه».

     

    مفسران درباره اینکه چرا این شب را «شب قدر» گفته‌اند و «قدر» به چه معناست، سه معنا را انتخاب کرده‌اند:

    الف) قدر؛ به معنای شرف و منزلت

    مرحوم طبرسى در این باره می‌گوید: از آن رو به این شب، قدر گفته‌اند که داراى شرف و پایه‌اى بلند و شأنى عظیم است. چنانچه قرآن مى‌فرماید:«و ما قدروا الله حق قدره»، یعنى عظمت و شأن خدا را آنگونه که باید به جا نیاوردند. آن شب را قدر نامیدند، از این رو که انسانها با زنده داشتن آن به قدر و منزلت مى‌رسند. همچنین گفته شده: شب قدر است زیرا کارهاى خدایى را در آن شب پاداشى بزرگ و گران‌سنگ است. گروهى دیگر نیز گفته اند: شب قدر است، چون کتابى گرانبها بر پیامبرى بلند مرتبه و گرامى، براى امتى بلند‌پایه با دستان فرشته‌اى گران‌قدر نازل شده است.

     

    ب) قدر، به معنای تنگی

    یکی از معانى قدر، ضیق و تنگى است. این شب را از آن‌رو قدر گفته‌اند که زمین به واسطه کثرت فرود فرشتگان در آن شب، تنگ مى‌شود.

     

    ج) قدر، به معنای تقدیر و اندازه گیری

    بسیارى از دانشمندان این معنا را پذیرفته‌اند؛ چون در این شب همه چیز اندازه گیرى مى‌شود، به آن شب قدر گفته مى‌شود. از جمله مقدرات این شب، سرنوشت افراد، جامعه و حوادث است. در این شب، سرنوشت افراد و جوامع و هر‌آنچه با سرنوشت انسانها ارتباط دارد، بر اساس حکمت و مصلحت رقم مى‌خورد.  


      دل ما را با نظری شاد کنید ( )

       حلول ماه مبارک رمضان
  • پنج شنبه 86/6/22 ساعت 11:2 صبح

    التماس دعا

     45

    بر اساس روایات رسیده از رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه معصومین(علیهم السلام)، ماه رمضان بهترین ماهها و ساعاتش بهترین ساعات است. پس شایسته است که انسان این ماه را بزرگ بدارد و اوقات شریف آن را صرف انجام بهترین اعمال نماید. اما این مسئله مهم چگونه محقق می شود؟ بجاست پاسخ این سؤال را ار خود آن بزرگواران جویا شویم.

    هنگامی که ماه مبارک رمضان فرا می رسید، حضرت امام سجاد(علیه السلام) چنین دعا می فرمودند:

    "... سپاس خدایى را که ماه خود یعنى ماه رمضان، ماه روزه و ماه اسلام و ماه پاکیزگى و ماه آزمایش و تصفیه و ماه بپاخاستن براى نماز را یکى از راههاى احسان قرار داد: چنان ماهى که قرآن در آن فرو فرستاده شد، در حالى که براى مردم راهنما (از گمراهى) و نشانه‌هاى آشکار رهبرى و جدا کننده میان حق و باطل است. پس برترى آن بر ماه‌هاى دیگر را به سبب حرمتها و گرامى داشتنهاى بسیار و فضائل و برتریهاى آشکار که براى آن قرار داد، روشن گردانید. از این رو در آن ماه، براى بزرگ داشتن آن، چیزى را که در ماه‌هاى دیگر حلال کرده، حرام کرد و براى گرامى داشتن آن، خوردنیها و آشامیدنیها را در آن منع فرمود...

    ...خدایا! بر محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و آلش(علیهم السلام) درود فرست و شناخت فضل این ماه و بزرگ داشتن حرمت آن و خوددارى از آنچه در آن منع کرده‌اى را به ما الهام نما، و ما را به روزه داشتن آن بوسیله نگه داشتن اعضاء از گناهانت و بکار بردن آنها در آنچه تو را خشنود می سازد، یارى ده تا با گوشهاى خود به سخن لغو و بیهوده گوش ندهیم و با چشمهایمان به تماشای لهوى نشتابیم و دستهایمان را به حرامى نگشائیم و گامهایمان را در امر ممنوعى پیش نگذاریم و شکمهایمان جز آنچه حلال ساخته اى در خود جاى ندهد و زبانهامان جز به آنچه تو گفته‌ای گویا نشود و جز در کارى که به ثواب تو نزدیک سازد زحمت نکشیم و جز آنچه از عقاب تو نگاه دارد فرا نگیریم، آنگاه همه آن اعمال ما را از خودنمایی ریاکاران و شهرت‌خواهى شهرت‌طلبان خالص و پاک گردان، بطورى که احدى غیر از تو را در آن شریک نگردانیم و جز تو، در آن، مرادى نداشته باشیم. 


      دل ما را با نظری شاد کنید ( )

       این ولادت بر شما مبارک باد
  • شنبه 86/6/3 ساعت 9:12 صبح

    میلاد حضرت علی اکبر(ع)، فرزند رشید امام حسین(ع) بر همگان مبارک

     

    فرزند بزرگ امام حسین(ع) در مدینه متولد شد. مادر بزرگوار ایشان لیلا دختر ابى مره می‌باشد. وی زمانى چند در خانه امام حسین علیه السلام به سر برد و روزگارى در زیر سایه حسین(ع) بزیست. لیلا براى امام حسین(ع) پسرى آورد، رشید، دلیر، زیبا، شبیه‌ترین کس به رسول خدا صلى الله علیه و آله رویش روى رسول، خویش خوی رسول، گفتگویش گفتگوى رسول خدا صلى الله علیه و آله؛ هر کسى که آرزوى دیدار رسول خدا را داشت بر چهره پسر لیلا مى نگریست تا آنجا که پدر بزرگوارش می فرماید:

    " هرگاه مشتاق دیدار پیامبر مى شدیم به چهره او مى نگریستیم "؛

     به همین جهت روز عاشورا وقتى اذن میدان طلبید و عازم جبهه پیکار شد،امام حسین(ع) چهره به آسمان گرفت و فرمود:

    " اللهم اشهد على هؤلاء القوم فقد برز الیهم غلام اشبه الناس برسولک محمد خلقا و خلقا و منطقا و کنا اذا اشتقنا الى رؤیة نبیک نظرنا الیه..."

    حضرت علی اکبر در کربلا حدود 25 سال داشت.برخی راویان سن ایشان را 18 سال و 20 سال هم گفته‌اند. او اولین شهید عاشورا از بنى‌هاشم بود. شجاعت و دلاورى حضرت على‌اکبر(ع) و رزم‌آورى و بصیرت دینى و سیاسى او، در سفر کربلا به ویژه در روز عاشورا تجلى کرد. سخنان و فداکاریهایش دلیل آن است. وقتى امام حسین (ع) از منزلگاه "قصر بنى مقاتل" گذشت، روى اسب چشمان او را خوابى ربود و پس از بیدارى "انا لله و انا الیه راجعون" گفت و سه بار این جمله و حمد الهى را تکرار کرد. حضرت على اکبر(ع) وقتى سبب این حمد و استرجاع را پرسید، حضرت فرمود: در خواب دیدم سوارى مى‏گوید این کاروان به سوى مرگ مى‏رود.

    پرسید:مگر ما بر حق نیستیم؟

    فرمود:چرا.

    پس گفت: "فاننا اذن لا نبالى ان نموت محقین " پس باکى از مرگ در راه حق نداریم.

    روز عاشورا نیز پس از شهادت یاران امام، اولین کسى که اجازه میدان طلبید تا جان را فداى دین کند، او بود. اگرچه به میدان رفتن او بر اهل بیت و بر امام بسیار سخت بود، ولى از ایثار و روحیه جانبازى او جز این انتظار نبود. وقتى به میدان مى‏رفت،امام حسین(ع) در سخنانى سوزناک به آستان الهى، آن قوم ناجوانمرد را که دعوت کردند، ولى تیغ به رویشان کشیدند، نفرین کرد. على اکبر چندین بار به میدان رفت و رزمهاى شجاعانه‏اى با انبوه سپاه دشمن نمود.

    پیکار سخت، او را تشنه‌تر ساخت؛ به خیمه آمد. بى آنکه آبى بتواند بنوشد، با همان تشنگى و جراحت دوباره به میدان رفت و جنگید تا به شهادت رسید. قاتل او مرة بن منقذ عبدى بود. پیکر حضرت على اکبر(ع) با شمشیرهاى دشمن قطعه قطعه شد. وقتى امام بر بالین او رسید که جان باخته بود. امام حسین(ع) صورت بر چهره خونین حضرت على اکبر(ع) نهاد و فرمود:

    "قتل الله قوما قتلوک..."و تکرار مى‏کرد که:"على الدنیا بعدک العفا".و جوانان هاشمى را طلبید تا پیکر او را به خیمه‌گاه حمل کنند. حضرت على اکبر(ع)، نزدیکترین شهیدى است که با امام حسین(ع)دفن شده است. مدفن او پایین پاى ابا عبد الله الحسین(ع) قرار دارد و به این خاطر ضریح امام،شش گوشه دارد.


      دل ما را با نظری شاد کنید ( )

       ولادت امام چهارم شیعیان بر شما مبارک
  • یکشنبه 86/5/28 ساعت 11:4 صبح

    5 شعبان، سالروز  ولادت سید ساجدان و زینت عابدان

    امام علی‌بن‌الحسین (علیه السلام)  

    بر تمامی مسلمانان جهان مبــارک بـاد.

     

    «درد دل با او»

    دعا و درخواست حوایج از خدا، منحصر به الفاظی نیست که از لسان مبارک پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌و آله‌و سلم) و اهل‌بیت(علیهم السلام) بیان شده باشد؛ لذا انسان در مقام دعا آزاد است در هر حال و در هر جا که هست و به هر لغت و زبانی که برایش ممکن است، اظهار نیاز به درگاه خدای بی نیاز بَرد و آنچه در دل دارد، به زبان آورد و با پروردگارش در میان بگذارد و از او رفع حاجاتش را بخواهد.

    اما در این میان ممکن است انسان عادی به بسیاری از ارزشهای والای خویش پی نبرده و آنچه در تأمین سعادت وی نقش دارد، درک نکرده باشد و تمام توجهش صَرف یک سلسله مطالب کوچک و کم ارزش گردیده، آنها را به عنوان حوایج اصیل و مهم از خداوند بخواهد؛ همچنین ممکن است آدمی به هنگام دعا و عرض نیاز به درگاه خدا، نتواند آنگونه که شایسته مقام خداوندی بوده در حد کمال و ادب به آداب دعا بپردازد و خلاصه، نداند که چه باید بخواهد و چگونه باید بخواهد.  

    از این رو چه بهتر است که در این مرحله نیز سر به آستان مقربان درگاه و عارفان به شئون بندگی، یعنی خاندان عصمت و وحی(علیهم‌السلام) بگذارد و از زبان آن بزرگواران به دعا و مناجات با خدا بپردازد.

    در این موضوع، از آن منابع فیض و حکمت الهی آن قدر مضامین بلند و معارف توحیدی به ما رسیده که هر صاحب دلی در هر حال و در هر نوع گرفتاری، می‌تواند با پناه به یکی از دعاها و مناجاتها، غم دل بزداید و با پروردگار خویش هم‌سخن شود.

    صحیفه مبارک امام سجاد زین‌العابدین(علیه‌الاسلام) معروف به صحیفه‌سجادیه، در این میان از نظر سند و جامعیت محتوا داری ویژگی خاصی می‌باشد و به حق در ایجاد حال دعا و ارتباط انسان به خدا، اثری اعجاب‌انگیز دارد. آنچنان که نغمه‌های آن به عمق وجود انسان راه می‌یابد و او را با شور و نوایی خاص در مقام انس با خدا به پرواز در می‌آورد.

    ابن‌جوزی از دانشمندان اهل سنت در این رابطه می گوید: امام علی‌بن‌حسین زین‌العابدین نسبت به امت اسلامی در باب دعا و کیفیت سخن و گفتگو با خدا و عرض حوایج به پیشگاه او، حق تعلیم دارد. چه آن که اگر نبود آن امام و تعلیماتش، مسلمانان نمی‌دانستند که چگونه با خدا سخن بگویند. این امام است که به آنان آموخت در مقام توبه، درخواست، ترس از دشمن و... چه بگویند.(1)

    همانطور که ابن‌جوزی در کلام خویش به آن اشاره می‌کند، به عنوان نمونه امام سجاد(علیه‌السلام) در مقام آموزش توبه به ما می‌آموزند تا با خدای خویش اینگونه راز و نیاز کنیم: " ... بارالها! من در این مقام، خود به سوی تو باز می‌گردم و توبه می‌کنم ... مانند بازگشت توبه کاری که (از شدت انزجار و نفرت از گناه) خاطره هیچ گناهی را در ذهن و نفسش نیز نمی‌گذراند و فکر بازگشت به هیچ خطایی را به ضمیر و باطنش راه نمی دهد..."(2)        

    باشد که بهره بریم...

    )برگرفته از کتاب "توبه (شرحی از دعای 31 صحیفه ی سجادیه)" تألیف آیت الله سید محمد ضیاءآبای)

     ..........................................

    پاورقی ها:

    1-مقدمه مرحوم آیت الله مرعشی نجفی بر صحیفه سجادیه

    2- فرازی از دعای 31 صحیفه سجادیه

     


      دل ما را با نظری شاد کنید ( )

       السلام علیک یا ابا الفضل العباس(ع)
  • شنبه 86/5/27 ساعت 7:59 صبح

    02


      دل ما را با نظری شاد کنید ( )

       ولادت بر شما مبارک
  • شنبه 86/5/27 ساعت 7:46 صبح

    4 شعبان سالروز  ولادت عبد صالح و باب الحوائج

    حضرت ابا الفضل العباس (علیه السلام)

    را به همه مسلمانان، به خصوص شما دوست  گرامی تبریک و تهنیت می گوییم.

     

    «باب الحوائج»

    لقب باب الحوائج، یکی از القاب و صفات مشهور حضرت ابا الفضل‌العباس(علیه السلام) در میان شیعیان است و می‌توان ادعا کرد این لقب برای آن بزرگوار، بی‌اساس نیست و آن حضرت برای حوائج مسلمانان و اهل ایمان، بابی از رحمت بی‌منتهای الهی جهت نجات از سختیهای دنیا و آخرت می‌باشد.

    از طرف دیگر، هنگامی که به سراغ کلام اهل‌بیت(علیهم‌السلام) در رابطه با حضرت ابوالفضل(علیه‌السلام) می‌رویم، شدت علاقه آنها به ایشان کاملا مشهود است.

    امیرالمومنین(علیه‌السلام) در روز ولادت حضرت ابوالفضل(علیه‌السلام) دستهای او را می‌بوسد و گریه می‌کند.(1)

    امام حسین(علیه‌السلام) نیز خطاب به برادر می فرماید: "جان من فدای تو باد."(2)

    همچنین در این رابطه امام زین‌العابدین(علیه‌السلام) نیز می‌فرماید: خدا رحمت کند عباس را که زندگی برادرش(امام حسین(ع)) را بر زندگی خویش ترجیح داد و (در این راه) متحمل بلا شد و خود را فدای برادر نمود... برای عباس در نزد خداوند درجه‌ای است که همه شهدا در روز قیامت به آن غبطه می‌خورند.(3)

    اما به راستی چرا اینگونه است و قمربنی‌هاشم چگونه باب‌الحوائج گشته است؟ واقعاً این علاقه وافر نسبت به یک فرد، آن هم از طرف بزرگترین اولیای الهی چگونه به دست آمده است؟

    هنگامی که در فرازهای مختلف زندگی عباس (علیه‌السلام) دقت می‌کنیم، در می‌یابیم که آن حضرت مطیع همه جانبه اوامر الهی بود و قطعاً مقام و منزلت رفیع آن حضرت نیز ریشه در همین اطاعت بدون حد و مرز ایشان از دین خدا دارد. این بنده صالح الهی در راه اطاعت از پروردگار خود تا آنجا پیش رفت که در روز عاشورا و در لحظات آخر زندگی خویش، هنگامی که دست راستش قطع گشته بود، می فرمود: به خدا قسم اگر دست راستم را قطع نمایید، من ابداً دست از حمایت دین خدا و حمایت از رسول و امام بر حق بر نمی‌دارم.(4)

    او در این راه به درجه رفیع شهادت رسید و از ارواح مطهره و مقربین درگاه الهی گشت. آری، یقینا چنین بنده صالحی محبوب خداوند و اولیاء الهی قرار می گیرد و حقیقتاً شایسته است چنین کسی که در مقام رضا و تسلیم قدم بر می‌دارد، از مردم دستگیری کند و شفیع آنها باشد و برای رفع حاجاتشان باب‌الحوائج گردد. آری، عباس(علیه‌السلام)، آشکار کننده و جلوه­ صفت قاضی الحاجات پروردگار است.     

     (برگرفته از کتاب " خصائص العباسیه"

    نوشته­ آیت الله سید محمد ابراهیم کلباسی نجفی (با تلخیص)

     .........................................................................

    پاورقی ها:

    1-انوار نعمانی، جلد 1، صفحه 124

    2ـ تاریخ طبری، جلد 4، صفحه 315

    3- خصال شیخ صدوق، صفحه 68

    4ـ مقتل ابو مخنف، صفحه 179

     


      دل ما را با نظری شاد کنید ( )

       ولادت فرخنده بر شما مبارک
  • جمعه 86/5/26 ساعت 1:46 عصر

    3 شعبان، سالروز  ولادت سید جوانان اهل بهشت و ودیعه رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)

    امام حسین بن علی ( علیه السلام)

    را به تمامی مسلمانان جهان، بخصوص شما دوست گرامی مبارک باد

     

    « قدمگاه ملائک »

    طبق نقل تاریخ و روایات اهل بیت(علیهم‌السلام)، همه ائمه شیعه، پایان حیات دنیاییشان با شهادت بوده است.(1) بنابراین، با توجه به اینکه قرآن کریم شهیدان را زنده معرفی می‌کند و مسلمانان را از مرده تصور کردن آنان نهی می‌نماید،(2) لذا امامان ما همیشه زنده‌اند و حتی بعد از شهادت نیز، آگاهی و توجه آنها به این جهان کم نمی‌شود.

    از همین روست که پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌و آله‌و سلم) بارها یکسانی زیارتشان در حیات و پس از آن را بیان کرده‌اند و این ویژگی را برای دیگر ائمه نیز قائل شده‌اند.(3)

    با توجه به این تعالیم، آثار و برکات زیادی در زیارت اهل‌بیت(علیهم‌السلام) پس از شهادت وجود دارد؛ به عنوان نمونه، اهل‌بیت(علیهم السلام)، کلام ما را می‌شنوند و پاسخ درخواست زائران را می‌دهند.(4) در کنار این، زیارتشان برای زائر سازنده و تربیت‌کننده است و اجر و پاداشی عظیم دارد.

    اما با این وجود، برای زیارت هیچ امامی، به اندازه زیارت امام حسین(علیه‌السلام) در کربلا تاکید نشده است. آنچه در زیارت حسین‌بن‌علی(علیه‌السلام) بسیار چشمگیر است، ثوابهای کلان و پاداشهای عظیم و حیرت‌آوری است که در روایات اهل‌بیت(علیهم‌السلام) برای آن بیان گشته است، ولی حقیقتا علت چیست؟

    اگر خوب بنگریم، می‌یابیم که امام‌حسین(علیه‌السلام) هرآنچه داشت، در راه خدا داد و با این کار، اسلام را زنده کرد و بقاء دین را بیمه نمود. لذا دین رسول خدا(ص)، با وجود امام‌حسین‌(علیه‌السلام) تداوم یافت. این همان مفهوم کلام سیدالشهدا(علیه‌السلام) است که در روز عاشورا فرمود: "اگر استواری و استقامت دین جدم با مرگ من است، پس ای تیغ‌ها مرا دربر گیرید."(5)

    از همین رو است که لحن و بیانی که در احادیث مربوط به زیارت سیدالشهداء(علیه‌السلام) به کار رفته است، حاکی از عظمتی حیرت‌آور و آمیخته با تاکیداتی فراوان است. به عنوان مثال، روزی امام‌صادق(علیه‌السلام) از یکی از شیعیان به نام "سدیر" پرسید:

    -          آیا هر روز حسین(ع) را زیارت می کنید؟

    -          خیر!

    -          چقدر جفا کارید! آیا هر جمعه زیارت می کنید ؟

    -          خیر!

    -          هر ماه چطور ؟

    -          خیر!

    -          هر سال چطور ؟

    -          گاهی چرا.

    آنگاه فرمود :

    -          ای سدیر! چقدر نسبت به حسین(علیه السلام) جفا کارید! ای سدیر! با توجه به اینکه هزاران فرشته غبار آلود و گریان، هر روز حسین(علیه السلام) را زیارت می‌کنند و خسته نمی‌شوند، چرا تو هر جمعه (هر هفته) پنج بار، یا هر روز یک بار، (آن حضرت را) زیارت نمی کنی؟

    سدیر گفت: فدایت شوم، میان ما و او فرسنگها فاصله است.

    در این هنگام امام صادق (علیه السلام) فرمود: بر پشت بام برو ... و بگو :

    " السلام علیک یا اباعبدالله

    السلام علیک و رحمه الله و برکاته "

    با این کار برای تو زیارت محسوب می‌شود و پاداش حج و عمره می‌یابی." (6)

     

    (برگرفته شده از کتاب " کربلا کعبه ی دلها "  تالیف حجة الاسلام جواد محدثی

    (با کمی تصرف و تلخیص))

     

     


      دل ما را با نظری شاد کنید ( )

       عیدتان مبارک
  • شنبه 86/5/20 ساعت 12:53 صبح

     

    مبعث


      دل ما را با نظری شاد کنید ( )

       مبعث پیامبر خاتم(ص) بر شما مبارک
  • شنبه 86/5/20 ساعت 12:39 صبح

    امواج خروشان تاریخ، گاهی اخبار سرنوشت‌سازی از رویدادهای آینده به همراه خود می‌آورند، اما اگر این پیشگوییها با منبع وحی پیوند بخورد، اعتبار و نقشی تعیین کننده خواهد داشت. در این میان، مهم آنست که ما انسانها این امواج را به خوبی دریافت کنیم و هنگامی که با ترازوی منطق آنها را سنجیدیم، از صمیم قلب آنها را بپذیریم و خویشتن را برای رویدادنشان آماده نماییم. موضوع رسالت پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌و آله‌و سلم) نیز جزو آن دسته از رویدادهای سرنوشت‌سازی است که پیشگویی آن ازمدتها قبل توسط منبع وحی در صفحات تاریخ نگاشته شده بود.

    قرآن مجید با صراحت کامل می‏گوید: اهل کتاب نام و خصوصیات او را در کتابهای خود می‏خوانند و می‏دانند که پیامبران آنان از ظهور و برانگیختن چنین رهبری گزارش داده‏اند.(1)

    از این رو دانشمندان یهود، راهبان مسیحی و کاهنان عرب پیش از بعثت پیامبر اکرم (صلی‏الله‏علیه‏و آله‏و سلم)، از نبوت آن حضرت خبر می‏دادند و مدرک آنان نیز همان کتابهای دینی و عهدین بود.

    به همین خاطر و بر پایه همین پیشگوییها، وقتی پیامبر اکرم (صلی‏الله‏علیه‏و آله‏و سلم ) در سال هفتم هجرت، نامه‏های دعوت به زمامداران جهان فرستادند؛ قیصر (فرمانروای روم)، واکنش جالبی به آن نشان داد که داستان آن را باهم مرور می کنیم:

    وقتی نامه رسان رسول خدا (صلی‏الله‏علیه‏و آله‏و سلم ) نامه را به قیصر (فرمانروای روم) تسلیم کرد، زمامدار خردمند روم احتمال داد که نویسنده نامه، همان محمد موعود انجیل و تورات باشد، لذا دستور داد تا از خصوصیات زندگی وی اطلاعات دقیقی به دست آورند و هرکس از نزدیکان و یا از کسانی که از اوضاع وی اطلاع دارند را شخصاً به حضور او بیاورند.

    از قضا در همین زمان، ابوسفیان و دسته‏ای از قریش برای تجارت به شام آمده بودند. ابوسفیان اگرچه به خاطر حفظ موقعیت خویش از سرسخت‏ترین دشمنان اسلام به شمار می آمد، اما پیامبر اکرم (صلی‏الله‏علیه‏و آله‏و سلم ) را از نزدیک می‏شاخت و از خصوصیات ایشان آگاه بود؛ لذا مأمور قیصر با او و همراهانش تماس گرفت و همه را به بیت‏المقدس و دربار پادشاه برد.

    قیصر دستور داد که ابوسفیان پیش روی او بایستد و به سؤالات او به دقت پاسخ دهد و همراهان او هم پشت سرش بایستند و مراقب سخنانش باشند تا اگر ابوسفیان به دروغ و یا خطا حرفی زد، سریعا به آن اشاره کنند. با این اوضاع، قیصر از ابوسفیان سؤالات زیر را مطرح کرد و ابوسفیان نیز پاسخ گفت:

    قیصر: نسب محمد چگونه است؟

    ابوسفیان: از خانواده‏ای شریف و بزرگ است.

    قیصر: در نیاکان وی کسی هست که بر مردم سلطنت کرده باشد؟

    ابوسفیان: نه

    قیصر: آیا پیش از ادعای نبوت، از دروغ گفتن پرهیز داشت یا نه؟

    ابوسفیان: محمد مرد راستگویی بود.

    قیصر: چه طبقه ای از مردم از او طرفداری می کنند و به آیینش گرویده‏اند؟

    ابوسفیان: اشراف با او مخالفند و افراد عادی و متوسط، هوادار او هستند.

    قیصر: آیا پیروان او رو به افزونی اند؟

    ابوسفیان: آری.

    قیصر: آیا او در نبرد با مخالفان پیروز است یا مغلوب؟

    ابوسفیان: گاهی پیروز است و گاهی با شکست روبرو است.

    در این هنگام قیصر به مترجم خود گفت: به آنها بگو اگر این حرفهای شما صحیح باشد، حتما او پیامبر آخر الزمان است. من در برابر او خضوع می‏کنم و برای او احترام قائلم.

    در این میان یکی از نزدیکان قیصر خواست شیطنتی کند و گفت: محمد در نامه خویش، نام خود را بر نام تو مقدم داشته است. قیصر عصبانی شد و گفت: کسی که فرشته وحی بر او نازل می‏شود، شایسته است تا نام او بر نام من مقدم باشد. 

    سپس قیصر در پاسخ نامه پیامبر اکرم (صلی‏الله‏علیه‏و آله‏و سلم ) نوشت: نامه شما را خواندم و از دعوت شما آگاه شدم. من می‏دانستم که پیامبری خواهد آمد ولی گمان می‏کردم که این پیامبر، از شام خواهد برخاست... (2)

     

    (برگرفته از کتاب "راز بزرگ رسالت" نوشته­ی: آیت الله جعفر سبحانی)

     

    پایگاه اسلامی شیعی رشد

    ..................................................                                    

    پاورقی ها:                                                                     

    1) آیات: 146 سوره بقره، 157 سوره اعراف و 6 سوره صف، اشاره به این موضوع دارند.

    2) تاریخ طبری، جلد 2، صفحه 290

     


      دل ما را با نظری شاد کنید ( )

    <      1   2   3   4   5   >>   >

  •    لیست کل یادداشتهای این وبلاگ
     
    جلوگیری از تفرقه
    یا ارحم الراحمین
    معلم قرآن
    یا حسین(ع)
    «ادامه مطلب» یا حسین (ع)
    قرآن برای همه
    جملات کوتاه از آدمهای بزرگ
    سخنی با خدا
    یا حسین شهید درود خدا بر تو و خاندان پاکت
    بسم الله
    تابلو
    دیدگاه امام خمینی(ره) درخصوص قرآن
    [عناوین آرشیوشده]