سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آموزش دانشجویان - آموزش دانشجویان




مردم خواسته دنیا خرده گیاهى است خشک و با آلود که از آن چراگاه دورى‏تان باید نمود . دل از آن کندن خوشتر تا به آرام رخت در آن گشادن ، و روزى یک روزه برداشتن پاکیزه‏تر تا ثروت آن را روى هم نهادن . آن که از آن بسیار برداشت به درویشى محکوم است و آن که خود را بى نیاز انگاشت با آسایش مقرون . آن را که زیور دنیا خوش نماید کورى‏اش از پى در آید . و آن که خود را شیفته دنیا دارد ، دنیا درون وى را از اندوه بینبارد ، اندوه‏ها در دانه دل او رقصان اندوهیش سرگرم کند و اندوهى نگران تا آنگاه که گلویش بگیرد و در گوشه‏اى بمیرد . رگهایش بریده اجلش رسیده نیست کردنش بر خدا آسان و افکندنش در گور به عهده برادران . و همانا مرد با ایمان به جهان به دیده عبرت مى‏نگرد ، و از آن به اندازه ضرورت مى‏خورد . و در آن سخن دنیا را به گوش ناخشنودى و دشمنى مى‏شنود . اگر گویند مالدار شد دیرى نگذرد که گویند تهیدست گردید و اگر به بودنش شاد شوند ، غمگین گردند که عمرش به سر رسید . این است حال آدمیان و آنان را نیامده است روزى که نومید شوند در آن . [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:130382 .:. بازدید امروز:83 .:. بازدید دیروز:10

درباره خودم
آموزش دانشجویان - آموزش دانشجویان
آموزش دانشجویان
مطالب با دید آموزشی است و نکاتی درخصوص قرآن و ائمه اهل بیت(ع) در این وبلاگ درج می‏شود.
 

لینک به لوگوی وبلاگ
آموزش دانشجویان - آموزش دانشجویان
 

لوگوی دوستان
 

لینک دوستان
 

جستجو در متن وبلاگ

جستجو:
 

آرشیو
 

نغمه‌ها
 

با ما بگویید...ا
 

راضی هستید؟
 

وضعیت وبلاگ در یاهو
 

دیکشنری آنلاین
 
   حضرت زینب کبری (س)
  • چهارشنبه 86/3/2 ساعت 9:22 صبح

    ولادت


      دل ما را با نظری شاد کنید ( )

       ولادت بر شما مبارک
  • چهارشنبه 86/3/2 ساعت 8:59 صبح

    حضرت زینب (س) پرستار نهضت و انقلاب حسینى

     در سال پنجم‌جمادی‌الاول سال‌ششم هجرت در شهر مدینه، در خانه حضرت علی(ع) دختری بدنیا آمد که سالها بعد در تغییر مسیر تاریخ بشریت نقشی عظیم ایفا کرد. زینب (س) از مادری چون فاطمه زهرا (س) متولد شد و در دامان  آن بانوی بزرگ و پیامبر اسلام(ص) و حضرت علی(ع) پرورش یافت. یکی از سیره‌های عملی زندگی این بانوی الهی، پرستاری و دستگیری از حال بیماران و درماندگان بود. اتفاقات سختی که در طول حیات سراسر مرارت بار ایشان رخ داد، همچون بیماری مادر بزرگوارشان، ضربت خوردن پدر، مسمومیت برادر و بالاخره حادثه بزرگ کربلا، زینب(س) را به عنوان الگوی پرستاران معرفی کرد و سالروز ولادتش، به عنوان "روز پرستار" برگزیده شد.

    ایشان پرستار بزرگ کربلا بود، اما آیا فقط پرستار بود؟ ایشان  علاوه بر پرستاری و مراقبت از حضرت امام سجاد(ع) که در روز عاشورا به شدت بیمار بود، تقویت روحیه مجروحان و خانواده شهیدان، رسیدگی به بازماندگان و کمک به اطفال را نیز بر عهده داشت و اینها کوچکترین مسئولیت حضرت زینب(س) بود .

    با وجود اینکه می‌دانیم پرستاری یک وظیفه سنگین و ارزشمندی است، اما وظیفه حضرت زینب(س) تنها پرستاری از بیماران و اطفال و... نبود، بلکه وظیفه اصلی یا به عبارتی پرستاری اصلی حضرت، همان نهضت خونین کربلا بود.

    روز دوازدهم محرم کاروان اسیران به کوفه رسید. شهر در حالتی عجیب و غیرعادی بسر می برد. شایعات گوناگون در میان مردم رواج داشت و هر دسته به گونه‌ای خاص درباره کربلا سخن می گفتند .

    ورود کاروان آن هم با آن وضع رقت انگیز کوفه را منقلب و پریشان ساخت .

    عظمت فاجعه کربلا و جنایت شومی که بوقوع پیوسته بود، موجب شد همه کسانی که شاهد منظره ورود کاروان اسیران بودند، گریه‌کنند؛ زیرا بیشتر مردم یا در جنگ بر ضدحسین(ع) و یارانش مستقیماً شرکت داشتند و یا آنکه با فرصت‌طلبی و سکوت خویش بر آن جنایت صحه گذارده بودند.

    زینب کبری(س) با دیدن اشکهای آن مردم پیمان شکن با خشم بسیار روی به آن جماعت کرد و فرمود :

    «حمد و ستایش بی‌پایان بر خداوند متعال و درود بر روان پاک محمد(ص) و خاندان نبوت. ای مردم کوفه! وای پیروان مکر وحیله! ای کسانی که با نامه‌های خود ما را بسوی خویش خواندید ولی چون ما بسوی شما آمدیم، پیمان خویش را زیر پا گذاشتید و با دشمنان ما هم‌پیمان شدید، اکنون شما را می بینم که بر سرنوشت ما می‌گریید در حالیکه این مصیبت بزرگ را با دست خودتان فراهم کردید . داستان شما همچون زنی است که رشته‌ها را با دقت می‌تابید و بعد با دست خود آنها را باز می‌کرد و زحمات خویش را بر باد می‌داد .

    در میان شما هیچ چیز جز مکر و حیله نیست؛ زیرا که پیمان خود را با ما شکستید و با خدعه و فریب هر زمان برنگی دیگر درمی‌آیید. همچون بوقلمون که هر زمان برنگی دیگر جلوه‌گری می‌کند.

    گاه ادعای چیزی را می‌کنید که ندارید، زمانی چون بردگان زر خرید راه تملق و چاپلوسی پیش می‌گیرید و زمانی چون دشمنان کینه‌جو در کمین انتقام می نشینید .

    شما همچون آن ابر سیاه وکم باران و یا گیاه و علفی که بر روی سرگین می‌روید ظاهری دلفریب دارید در حالی که باطن شما تو خالی و مهمل است.

    شما برای آینده خود ذخایر زشتی پس انداز کردید، مطمئن باشید خشم و غضب الهی در انتظار شماست.

    شما در کشتن برادران و پشتیبانان ما با جنایتکاران همکاری می‌کنید و اکنون چاپلوسانه بر مصیبت ما می‌گریید.

    سوگند به خدا که باید گریه کنید بر احوال زار خود، زیرا که این حتک حرمت و عداوت با خاندان پیامبر(ص) را به هیچ وسیله نمی‌توان جبران نمایید.

    شما کسی را کشتید که راهبر راستین زندگی شما بود. دست شما به خون فرزندان و برگزیدگان رسول خدا(ص) آغشته است. شما آل عصمت و طهارت را که نمونه‌هایی بزرگ از تقوی و فضیلت هستند به اسارت درآوردید و به علت همین اعمال زشت در نزد همه کس رسوا خواهید بود و عذاب و قصاص آخرت در انتظار شماست .

    هرگز تصور نکنید که تأخیر در عذاب موجب فراموشی اعمال شماست، نه هرگز اینطور نیست؛ زیرا که خدای قهار همیشه مراقب گناهکاران و رسوایان است. »

    سخنان زینب(س) مردم کوفه را در وحشت فرو برد مخصوصاً آنکه او در پایان خطابه خویش فرمود :

     مردم کوفه مردان شما عزیزان ما را می کشند، آنگاه زنان شما گریه و زاری می‌کنند. خداوند روز قیامت بین ما و شما قضاوت خواهد کرد . و این سخنان جاودان زینب(س) سرزنش و ملامت همه مردم زبون و بی‌اراده‌ای است که با ظالمان همکاری می‌کنند و یا با سکوت خویش ظلم را یاری می‌دهند و سپس ابلهانه به گریه و زاری می نشینند و امید رستگاری دارند ....

     ... به برکت این بانوى بزرگوار و قیام مبارکش، همچنان پرچمهای خونین عاشورا به نشانه روز انتقام مظلوم از ظالم، در سراسر جهان افراشته مى‏شود؛ زیرا زینبکبرى(س) بود که پیام ‏خونین حضرت اباعبدالله الحسین(ع) را به تمام نسلها و عصرها رساند.

    شایسته است از پرستاران فداکار و بی‌توقعی یاد کنیم که همواره از مهربانی  و دلسوزیشان بهره‌مند بوده‌ایم، به مادرانی که همواره در زندگی  شیرزنانی همچون زینب (س) را برای خود الگو قرار داده تا در رویارویی با مصائب و دشواریهای زندگی مرهمی بر دلهای مجروحمان گذارند.

     

    روز پرستـار

    به میمنت ولادت با سعادت بزرگ پرستار تاریخ اسلام، حضرت زینب کبری(س)

    انتخاب گردیده است؛ آن را گرامی می داریم و

    توفیق روزافزون تمامی پرستاران را از خداوند یکتا مسئلت می‌نماییم.

     

     

    هر کس یک شبانه روز از بیماری پرستاری کند،

    خداوند او را با ابراهیم خلیل محشور می‌کند.

    پیامبر اکرم(ص)

     


      دل ما را با نظری شاد کنید ( )

       قرآن
  • دوشنبه 86/2/31 ساعت 11:56 صبح

    انگیزه قرآن .

    مـوضـوع سـخن قرآن, انسان شناختى و رهنمود آن در ابعاد گوناگون مى باشد. تامین این هدف مـهم با استمداد از آموزه هاى قدسى مقدور است. ویژگى وجود انسان به گونه اى است که تنها با بـهره ورى از کوثر معارف غیبى به مقصد مى رسد؛ از همین رو باشروع زندگى انسان معارف وحى ارزانى وى شده است. عامل تبلور ارزشهاى انسانى در جامعه, وحى است. اگر وحى نبود، زندگى اجتماعى انسان شکل و تـداوم نمى یافت خوى حیوانى و خواهشهاى نفسانى زندگى اجتماعى را فرو مى پاشید به همین جـهـت عـامل تشکل زندگى اجتماعى و تمدن بشر وحى است و انگیزه وحى شکوفایى ارزشهاى انسانى مى باشد.

     

    ویژگیهاى قرآن .

    وحـى بـه ویـژه قـرآن براى تامین این مهم, از ویژگیهاى پایه اى، بهره ور است که بدون آنها این هـدف تـامین نمى شود:

     قرآن حق مدار و بى پیرایه از هرگونه باطل گرایى مى باشد(بالحق انزلناه وبالحق نزل لا یاتیه الباطل ).

    قرآن در تمام عرصه هاى اعتقادى, رهنمود مطمئن و در تمام عرصه هاى عملى راه کار عملى است : . (ان هذا القرآن یهدى للتى هى اقوم ).

    قرآن در تمام زمینه ها داور حق مدار است که آخرین حرف را مى زند:. (انه لقول فصل ).

    قرآن زیباترین و شیرین ترین سخن در عرصه سخن است : (واللّه نزل احسن الحدیث ).

    قرآن سخنى روان و همخوان با خواسته هاى فطرى انسان است : (ولقد یسرنا القرآن للذکر).

    قرآن رهنمود پایان ناپذیرى است که نه پیام آن پایان مى پذیرد و نه سخن او کهنه مى شود: (بحرا لا یدرک قعره یجرى مجرى الشمس والقمر).

    سخن قرآن همواره سخن روز است قرآن سخن زیبایى است که نه زیباییهاى ظاهر آن پایان دارد و نه به پایان معارف عمیق آن مى توان رسید: (ظاهره انیق وباطنه عمیق ).

    اینها برخى از ویژگیهاى قرآن است.

     


      دل ما را با نظری شاد کنید ( )

       کتابخوانی
  • سه شنبه 86/2/18 ساعت 10:54 صبح

    تلاوت، تدبر و عمل به قرآن

    تلاوت قرآن از افضل عبادات است و کمتر عبادتی به پایه آن می‏رسد، چراکه این تلاوت الهام‌بخش اندیشه در قرآن، و اندیشه و تفکر، سرچشمه اعمال صالح است.

    قرآن خطاب به پیامبر اسلام (ص) می‏فرماید:

    «قم اللیل الا قلیلا. نصفه او انقص منه قلیلا. او زد علیه و رتل القرآن ترتیلا، ... » شب را جز کمی بپا خیز، نیمی از شب را (بیدار باش) یا کمی از آن کم کن، یا بر آن بیفزا و قرآن را با دقت و تامل بخوان! (1)

    و خطاب به همه مسلمانان می‏گوید: «فاقرؤا ما تیسر من القرآن» آنچه برای شما میسر است، قرآن بخوانید! (2)

    ولی همانگونه که گفته شد تلاوت قرآن باید وسیله‏ای برای تفکر و تدبر در معنی و محتوای آن باشد و تفکر و اندیشه نیز باید مقدمه عمل به قرآن گردد:

    «افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها» آیا آنها در قرآن تدبر نمی‏کنند یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است‏ . (3)

    «و لقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مدکر» ما قرآن را برای تذکر آسان ساختیم؛ آیا کسی هست که متذکر شود؟ (و عمل کند!) (4)

    «هذا کتاب انزلناه مبارک فاتبعوه» این کتابی است پربرکت که (بر تو) نازل کردیم، پس از آن پیروی کنید! (5)

    بنابراین آنها که به تلاوت و حفظ قرآن قناعت می‏کنند و از «تدبر» و «عمل‏» به قرآن خبری ندارند، گرچه یکی از سه رکن را انجام داده، ولی دو رکن مهمتر را از دست داده‏اند و گرفتار خسارت عظیمی شده‏اند.

                

    پی‏نوشتها: 

    1- سوره مزمل، آیات 2-4.

    2- سوره مزمل، آیه 20.

    3- سوره محمد، آیه 24.

    4- سوره قمر، آیه 17.

    5- سوره انعام، آیه 155.

    کتاب: اعتقاد ما صفحه 49

    نویسنده: آیة الله مکارم شیرازی

     


      دل ما را با نظری شاد کنید ( )

       روز معلم مبارک
  • چهارشنبه 86/2/12 ساعت 9:37 صبح

    روز معلم مبارک


      دل ما را با نظری شاد کنید ( )

       سالگرد شهادت استاد
  • چهارشنبه 86/2/12 ساعت 9:16 صبح

    یاد شهید مطهری را گرامی می داریم...

    هنوز تخته سیاه دانشگاه تهران خاطره تدریس زیبای معلم بزرگ عرفان و معارف اسلامی را به یاد دارد.

    هنوز جاذبه و دافعه علی (ع) کهنه نشده، هنوز هم باید نگاهی انداخت به حقوق زن در اسلام و تعلیم و تربیت؛ شاید اگر آن همه تلاش صادقانه این معلم نبود، پیامبر (ص) لبانش را نمی‌بوسید و اگر او فریاد واویلتا در حماسه حسینی سر نمی‌داد، بی‌شک تحریفات دین ریشه اسلام را می‌سوزاند. امروز روز معراج خونین استاد بزرگ اسلام مرتضی مطهری است؛ روزیکه امام (ره) در فراقش اشک ریخت، روزیکه ملت ایران یکپارچه درمراسم وداع با فرزند امام (ره) آمدند.


    آری مرتضی مطهری فرزند امام خمینی(ره) بود.

                                         ستاره باران باد آن مزار نورانی، مزار پاک


      دل ما را با نظری شاد کنید ( )

       تسلیت باد
  • شنبه 86/2/8 ساعت 9:46 صبح

    سالروز وفات دختر ارجمند امام موسی کاظم (ع) بر شما تسلیت باد.

     

    فاطمه (کبری)

    حضرت فاطمه کبری، دختر امام موسی کاظم‌(ع) که ملقب به «معصومه» است، روز 1 ذی‌القعده 173ق، در شهر مدینه چشم به جهان گشود.

    مادر وی «نجمه» یا «تکتم» بوده و خواهر اعیانی امام رضا (ع) محسوب می‌شود. از پدر و برادرش روایت می‌کرده و فضل و کمال و علم او زبانزد خاص و عام بوده است.

    این بانو به برادرش امام رضا(ع) محبت زیادی داشت و پس از اعلام ولایت عهدی ایشان، به زیارت برادر در مرو به ایران وارد شد. چون به ساوه رسید، بیمار شد و از مسافت بین ساوه و قم پرسید، گفتند 10 فرسخ است. دستور داد او را به قم ببرند. در قم میهمان موسی‌بن خزرج اشعری گردید و پس از 17 روز بیماری در 10 ربیع‌الثانی 201 ق، جهان را بدرود گفت.

    برخی از مورخین معتقدند ایشان به دست حاکم ساوه به شهادت رسیده‌اند. آرامگاه مطهر ایشان در محله بابلان قم قرار گرفته که امروز زیارتگاه شیعیان جهان است.

    حضرت معصومه(س) هرگز ازدواج نکرد و پس از حضرت زهرا(س) و زینب کبری(س)، فاضل‌ترین دختر در میان معصوم‌زادگان است.

     

    بحارالانوار، ج 2 ص 312؛ تحفة‌العالم، ص 36


      دل ما را با نظری شاد کنید ( )

       ولادت مبارک
  • چهارشنبه 86/2/5 ساعت 7:38 صبح

    سالروز ولادت امام حسن عسکری(ع)

    بر تمامی  شیعیان جهان مبارک باد0

     

    (( مشک افشان عالم ))

          (( مدینه)) روز جمعه هشتم  ماه ربیع الثانی حال و هوای دیگری  داشت. همه در انتظار درخشیدن نوری بودند تا گلهای زندگی را در فضای ظلم گرفتة آن سامان، شادابی بخشد0 در این روز ‚ خورشید تابان وجود امام حسن عسکری(ع)  قدم به عرصه این جهان خاکی گذاشت0 هم او که از دامانش نوری ساطع شد تا امیدبخش مظلومان  و مستضعفان گیتی شود0

    امام  به القاب (( صامت ‚ رفیق ‚ نقی ‚ زکی ‚  هادی ))  معروف بودند0 باید ولادت با سعادت آن حضرت را نه به عنوان حادثه‚ بلکه نقطه عطفی در تاریخ تشیع دانست و باید اذعان داشت که این میلاد در آینده‌ای نه چندان دور، تاریخ بشریت را دگرگون می کند؛  چراکه او می باید فرزندی به دست غیب بسپارد تا روزی  دادگستر  جهان هستی  شود0 در آن ایام که امام هادی(ع) را از مدینه به سامرا بردند تا زیر نظر حکومت عباسیان قرار گیرد‚ امام حسن عسکری(ع) را نیز به دستور متوکل عباسی به سامرا انتقال دادند؛ لذا باید گفت که  قسمت عمده‌ای از عمر امام(‌ع) در پایتخت عباسیان در سکوت مرگبار حکومت آنان گذشت0 آنچه مسلم است انتقال و تبعید امام هادی و امام عسکری(ع) به سامرا ـ که  مرکز خلافت عباسیان درآن عصر به شمار می‌رفت ـ از جهاتی شبیه سیاست مأمون در فراخواندن امام رضا(ع) به سرزمین طوس بود؛ زیرا این نزدیکی‚ کنترل روابط امام با پیروان و شیعیان و شناسایی آنانی که در سرتاسر بلاد اسلامی مناسبات نزدیکی با امام خود داشتند و خطری  برای حکومت  به حساب می‌آمدند را برای دستگاه جورعباسی آسان می‌کرد. مدتی که امام در این شهر  می‌زیست، بجز آن چند  نوبتی که به زندان افتاد به صورت یک فرد عادی در آنجا حضور داشت و طبعا  رفتار او زیر  نظر کامل و محتاطانه حکومت بود‚ زیرا ائمة شیعه از جمله امام عسکری(ع) اگر از آزادی عمل  برخوردار بودند، مدینه را برای زندگی انتخاب می‌کردند و کنترل  شیعیان و اطرافیان آن حضرت و مجبور ساختن ایشان برای حضور در دارالخلافه دوبار در هفته‚ عدم امکان دیدار مستقیم اصحاب با امام‚  به زندان افتادن بعضی از یاران او همه و همه حکایت از نگرانی و وحشت دستگاه خلافت از وجود شبکة منظم و متشکل شیعیان که از مدتها قبل شکل گرفته بود‚  می‌کرد0 اصحاب امام تنها در طول راه ‚ خود را برای دیدن آن حضرت آماده می‌کردند‚ در این راستا از روایات چنین استفاده می شود  که کسی را امکان دیدار حضرت به صورت مستقیم در خانه آن بزرگوار نبوده است، البته امام و شیعیانش در فرصتهای گوناگونی همدیگر را ملاقات می‌کردند و سرپوشهایی نیز برای این تماسها وجود داشته است که یکی از بهترین راه های ارتباطی مکاتبه بود.

    شواهد تاریخی و روائی‚ همه روشنگر این واقعیت است که  از همان سال دویست وپنجاه‌وچهار هنگامی که حضرت در سن بیست و دوسالگی بعد از شهادت پدر بزرگوارش بنا بر وصیت و تصریح امام هادی(ع) امامت مردم را عهده‌دار شد‚ بیشتر عمر خود را در حبس و حصر و منع و هدایت خلق خدا سپری کرد ‚ اما در آن دوران شش ساله امامت امام‚‌ حوادثی رخ داد و تزلزلی در دستگاه عباسیان پدید آمد که مستقیما به زندگی امام مرتبط بود0 تشکیل دولت (( احمد ابن  طولون )) در مصر و قیام ((حسن‌بن زید العلوی)) و مقاومت پیگیر وجنگ و ستیز فراوانش در برابر حکومت عباسیها و سرانجام سیطرة  حسن‌بن زید به طبرستان از جمله آن حوادث یادشده است0 این انقلابات به اضافه قیام (( صاحب الزنج )) دست به دست هم داد و باعث شد امام حسن عسکری (ع) در عسکر ( لشکرگاه) به حالت بازداشت بماند و مهتدی عباسی نقش پیشوای مقدس مآبانه ای چون (( عمربن عبدالعزیز ))  درمیان امویها به خود بگیرد و به طور مزدورانه (( قبه ای)) به عنوان  بارگاه عدل و مظالم تأسیس کند.

    مهم است توجه امام در  فرصتهای مناسب به آینده درخشان و تابناک اسلام و امت اسلامی بود که حضرت توانستند در سالهای رسالت خویش ویژگیهای دولت حضرت مهدی (عج) را یادآور شوند و در این راه گامهای مؤثری چون پاسخ  به مسائل علمی‚ رد شبهات‚ توجه به اصحاب‚‌ برحذر نمودن  آنان در همکاری  با خلفا‚ تقویت و تحکیم  مبانی امامت بصورت یک عقیده اسلامی‚‌ آماده کردن مردم  برای غیبت  امام مهدی (عج) و دعوت مردم  به امامی که غایب خواهد بود، بردارند. لذا (( ابوالادیان ))  که نامه رسان آن حضرت بود می گوید : امام برای شخصی که سؤال کتبی نموده بود نوشت: درباره مهدی قائم آل محمد (‌ص)‌ پرسیده بودید او زمانی که قیام کند آنچنان عالمانه در میان مردم حکمرانی و قضاوت برحق کند که هرگز نیازی به برهان و دلیل نخواهد داشت0


      دل ما را با نظری شاد کنید ( )

       آموزش قرآن توسط پیامبر اکرم (ص)
  • سه شنبه 86/1/28 ساعت 8:6 صبح

    روش آموزشی پیامبر اکرم (ص)

    تقسیم تعلیم به لحاظ تقسیم علم است وچون علم، بر سه قسم است، قهرا تعلیم نیز بر سه قسم می‏باشد و قرآن همه این انواع سه‏گانه را دارد، اما با تفاوتی که ویژه قرآن است.

    قسم اول: علم حسی است، که از آن به عنوان علوم تجربی یاد می‏شود. شعب گوناگون علوم تجربی را علم حسی می‏گویند، خواه با حس مسلح فرا گرفته شود ویا با حس غیرمسلح مانند طبیعیات وطب که اینچنین است.

    قسم دوم: علم عقلی است وآن یک سلسله معارفی است که به حس ادراک نمی‏شود ـ نه حس مسلح ونه غیرمسلح‌ـ اما پشتوانه آن، حس است، لذا بعد از علم حسی نوبت ‏به علم عقلی می‏رسد.

    قسم سوم: علم قلبی وشهودی است،که بالاتر از علم حسی وعلم عقلی است.

    این علوم سه‏گانه راهیان و عالمان خاصی دارد وهر گروهی در هر رشته‏ای که کار می‏کند، سرگذشت ‏خود را برای دیگران شرح می‏دهد و راهی را که رفته به آیندگان ارائه می‏دهد و اصولاً سند شناسایی معلمان همان سوابق تحصیلی آنها است.

    کسی که عهده‏دار تبیین علم حسی وتجربی است، به استناد تجارب گذشته خود سخن می‏گوید و راهنماییهای او هم بر اساس همان راههایی است که رفته  وکسی هم که عهده‏دار تبیین حکمت و فلسفه است، راههای عقلی را که طی کرده است ‏به راهیان این راه ارائه می‏دهد وسند سخن او همان براهین عقلی است که فراگرفته است واگر کسی در علم شهودی و حضوری صاحب بصر شد، همان کاری را می‏کند که صاحب نظر می‏نمود.

    صاحب‌نظران انظار خود و دیگران، مدد می‏گیرند و عارفان شاهد که صاحب بصر هستند، در مقام تعلیم از بصیرتهای خود و دیگران، استمداد می‏جویند و همان راه را به راهیان کوی شهود و حضور ارائه می‏دهند. منتها اگر یک شاهد عارفی در کرسی تدریس نشست، غالبا از راه «نظر» مدد می‏گیرد، یعنی، مسائل برهانی را به عنوان «عرفان نظری‏» زمینه قرار می‏دهد، تا کم کم عده‏ای از«نظر» به «بصر» برسند، چون آنچه قابل نقل وانتقال است همان «معانی و مفاهیم‏» است، زیرا شهودهای عینی تحقق خارجی متن ذات صاحب بصر است و قابل انتقال نیست، البته گاهی ممکن است اولیای خدا بتوانند فیضی را نصیب دیگران بکنند، اما آن بسیار اندک است. حکمت و فلسفه برای عرفان همان نقشی را دارد که منطق برای فلسفه دارد، یعنی، میزان کار است.

    اینها علوم بشری هستند و معلمان بشر در این سه کرسی، آنها را تدریس می‏کنند و سرمایه تدریس و تعلیم این سه علم، همان است که بیان شد.

     

    شیوه آموزشی پیامبر

    ذات اقدس آله، رسول اکرم(ص) آلاف التحیة والثناء را به عنوان معلم یاد کرده و می‏فرماید:

    « ویعلمهم الکتاب والحکمة» (1)   و کتاب و حکمت را به آنان می‏آموزد.

    آیا منظور از آیه این است که رسول خدا(ص)، معارف قرآنی را در حد یک طبیب به دیگران یاد می‏دهد، که از سرمایه‏های تجربی خود مدد گرفته باشد و یا به این معنا است که معارف قرآنی را در حد یک حکیم، به دیگران می‏آموزد که از سرمایه‏های فکری و برهان مدد گرفته باشد؟ و یا اینکه معارف الهی را در حد یک عارف شاهد، یاد می‏دهد که نتایج مشهودات خود را به دیگران منتقل کند؟

    ذات اقدس آله که خود اولین معلم و معلم بالذات است، درباره چگونگی تعلیم می‏فرماید:

    « علم الانسان ما لم یعلم» (2)   آموخت‏به انسان آنچه را نمی‏دانست.

    این تعلیم، از نوع هیچیک از سه سنخ علوم نیست که چیزی را با حس، یا عقل، یا قلب فرا گرفته باشد و بعد به دیگران یاد داده باشد، بلکه او علم محض است وتعلیم او از علم محض ربوبی نشأت می‏گیرد واین فوق بحث ماست. وجود مبارک آن نگاری که به مکتب نرفت، او از راه علم حسی یا عقلی هم یقینا مدد نگرفت، یعنی، نه باتجربه عالم شد و نه با مدرسه و مکتب از براهین مدد گرفت.

    اما درباره علم وتعلیم نوع سوم، باید گفت: ‏سراسر سیره و سنت و سریرت وجود مبارک نبی‌اکرم(ص) آلاف‌التحیة والثناء حضور وشهود است، او نگاری است که جز به مکتب «الله‏» سر نزده است وآموزش این هم از دل شروع می‏شود نه از حس. علمی نیست‏بتوان گفت:

    «من فقد حسا فقد فقد علما.» علمی است که می‏گوید، حواس را ببند، تا بفهمی! بر خلاف علوم مدرسه که می‏گویند، حواس را به کار ببر، تا بدانی. لذا قسمت مهمی از نبوت آن حضرت در آغاز امر از رؤیا شروع شد، یعنی، از جایی که چشم وگوش و سایر مجاری ادراک حسی بسته است. آغاز نبوت آن آنجا بود که حضرت خوابهای خوبی می‏دید و هر خوابی که می‏دی،د مثل سپیده صبح روشن می‏شد. بنابراین، علم پیامبر، علم شهودی و قلبی است که در مقام تعلیم نیز، همان را از سه راه به دیگران می‏آموزد هم از راه «تجربه‏» به عنوان «جدال احسن‏» نه به عنوان «سند تعلیم‏» به طوری که خود از راه تجربه حسی آموخته باشد. هم به عنوان «برهان‏» به طوری که خود از مدرسه فراگرفته باشد وهم به عنوان «ارائه‏» در منظر قلب شاگردان شاهد وعارف قرار داد.

    واما، آن راهی که مخصوص نبی اکرم(ص) است، راهی نیست که انسان با تهذیب نفس وتزکیه به آن برسد، چه رسد با برهانهای عقلی یا با علوم حسی.

    «الله اعلم حیث‏یجعل رسالته‏» (3)

    خدا داناتر است که رسالت را در چه جایگاهی قرار دهد.

    او یک هبه خاصه است که با کسب، تهذیب، تزکیه و مانند آن فراهم نخواهد شد، یک ربط خاصی است ‏بین انسان کامل و ذات اقدس آله که آن هم فوق بحث ما است، یعنی یک انسان متعارف در آن زمینه سخنی ندارد، چراکه هیچ سهمی ندارد.

    پس تعلیم قرآن کریم از سه راه است، چون با ما به زبان ما، سخن می‏گوید، اینکه می‏فرماید:

    ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه (4)

    پیامبری را نفرستادیم مگر به زبان خویشانش.

    وبا توجه به اینکه رسالت وجود مبارک نبی اکرم(ص) جهان شمول است و تمام جوامع بشری قوم او هستند، باید او به زبان همه حرف بزند، هم به زبان صاحبان علوم حسی واز تجارب، سخن گوید، وهم به زبان صاحبان علوم عقلی صرف و از برهان حکایت کند، وهم به زبان شاهدان عارف و از وجدان سخن گوید.

    پی‏نوشتها:

    1- آل عمران، 164.

    2- علق، 5.

    3- انعام، 124.

    4- ابراهیم، 4

    زن در آینه جلال و جمال، ص 64

    نویسنده: آیة الله جوادی آملی

     


      دل ما را با نظری شاد کنید ( )

       کتاب الله
  • شنبه 86/1/25 ساعت 8:4 صبح

    قرآن مجید کتابی است جهانی

    قرآن مجید در مطالب خود اختصاص به امتی از امم مانند امت عرب یا طایفه‏ای از طوایف مانند مسلمانان ندارد، بلکه با طوایف خارج از اسلام سخن می‌گوید چنانکه با مسلمانان می‌گوید. به دلیل خطابات (1) بسیاری که به عنوان کفار و مشرکین و اهل کتاب و یهود و بنی اسرائیل و نصاری دارد و با هر طایفه‏ای از این طوایف باحتجاج پرداخته آنان را بسوی معارف حقه خود دعوت می‌کند:

    «قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم ان لا تعبد الا الله و لا نشرک به شیئا و لا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله‏» (3)

    بگو ای اهل کتاب بیایید بسوی کلمه‏ای که در میان ما و شما بطور مساوی پذیرفته شود و آن اینست که جز خدای متعال کسی را نپرستیم و انبازی برای وی قرار ندهیم و برخی از ما برخی دیگر از خدایان خود اتخاذ نکنند.

    آری در بدو طلوع اسلام که دعوت از جزیرة العرب به بیرون تجاوز نکرده بود، طبعا خطابات قرآنی به امت عرب القا می‌شد، ولی از سال شش هجرت که دعوت به بیرون شبه جزیره راه یافت هیچ موجبی برای توهم اختصاص نبود.

    گذشته از این آیات، آیات دیگری دلالت‏ بر عموم دعوت می‌کند؛ مانند آیه کریمه:

    «و اوحی الی هذا القرآن لانذرکم به و من بلغ‏» (4)

    وحی شده است ‏بر من این قرآن؛ برای اینکه شما را انذار کرده، بترسانم و هر که را که این قرآن ـ یا انذار ـ به وی برسد.  

    و آیه کریمه: «و ما هو الا ذکر للعالمین‏» (5) و آیه: «ان هو الا ذکر للعالمین‏» (6) نیست قرآن مگر یادآوری برای همه جهانیان.

    بحسب تاریخ نیز، اسلام عده‏ای از ارباب مذاهب مختلفه مانند بت‏پرستان و یهود و نصاری و همچنین از امتهای گوناگونی مانند سلمان فارسی و صهیب رومی و بلال حبشی به ثبوت رسیده است.

    پی‏نوشتها:

    1- این خطابات و احتجاجات در آیات بسیاری است و نیازی بنقل آنها نیست.

    2- سوره توبه آیه 11

    3- سوره آل عمران آیه 64

    4- سوره انعام آیه 19

    5- سوره قلم آیه 52

    6- سوره ص آیه 87

    7- سوره مدثر آیه 36

    کتاب: قرآن در اسلام صفحه 20

    نویسنده: استاد علامه طباطبایی (رض)


      دل ما را با نظری شاد کنید ( )

    <   <<   11   12   13   14      >

  •    لیست کل یادداشتهای این وبلاگ
     
    جلوگیری از تفرقه
    یا ارحم الراحمین
    معلم قرآن
    یا حسین(ع)
    «ادامه مطلب» یا حسین (ع)
    قرآن برای همه
    جملات کوتاه از آدمهای بزرگ
    سخنی با خدا
    یا حسین شهید درود خدا بر تو و خاندان پاکت
    بسم الله
    تابلو
    دیدگاه امام خمینی(ره) درخصوص قرآن
    [عناوین آرشیوشده]